اگر از همان فیلم کوتاه سه دقیقهای نولان یعنی Doodlebug «حشره»، رد پای او را تا آخرین ساختهاش یعنی فیلم تنت، دنبال کنیم، گرایش او به جهانهای موازی و شکست زمانی در روایتهایش، کاملا قابل مشاهد است. همچنان میرسیم به همان کاراکتر اصلی فیلم کوتاهش که به ظاهر به دنبال حشرهای افتاده تا او را از بین ببرد اما به ناگاه با خودش در بُعد کوچکتری (یا بهتر بگویم در جهانی دیگر) مواجه میشود. بعدتر هم بُعد بزرگترِ او، بالای سرش سبز میشود. یعنی سه جهان متفاوت. با نقد فیلم Tenet همراه باشید. فیلم تنت از جمله برندگان اسکار 2021 بود.
مواجهه با این جهانهای موازی در فیلمهای نولان، کارکردهای متفاوتی دارد. جدای از آنکه کشف هر کدام از این جهانها در دل فیلم، با نوعی غافل گیری همراه است و مخاطب را شوکه میکند، نولان از این الگو برای یک قاعده همیشگی در فیلمهایش نیز بهره میبرد. قاعدهای که آن را در این گزاره خلاصه میکنم: «شکار، شکارچی میشود یا بلعکس». رد این گزاره را به نوعی میشود در تمام فیلمهای او جستجو کرد.
به عنوان مثال، در همین فیلم کوتاه حشره، کاراکتر در قامت شکارچی، به دنبال آن است که حشرهای را شکار کند اما ناگهان خودش در معرض شکارچی دیگری قرار میگیرد. در فیلم اول او یعنی Following «تعقیب»، نویسندهای بر حسب کنجکاوی، هر بار به دنبال یک نفر به راه میافتد تا از مکانهایی که او میرود سر در بیاورد. طبعا او به عنوان شکارچی به دنبال شکار سوژههاست. اما بعدتر میبینیم که او خودش به عنوان یک سوژه مناسب، برای حضور در یک ماجرای جنایی، به وسیله فرد دیگری شکار میشود.
در فیلم Tenet قاعدتا نباید از مخاطبان انتظار داشت که در لحظات پایانی فیلم، بغض کاراکتری که نمیشناسند را درک کنند. یا نباید در لا به لای این همه فرضیه زمانی، انتظار حس کردن پدیده تنت را داشت به جای فهم آن
رویکردهایی که در سریال Dark هم شاهد آن بودیم. اینکه گذشته، حال و آینده به شدت به هم وابستهاند. هر اقدامی از ما، جایی در این هستی اثرش را میگذارد. گذشتگان، حال و آیندگان، همچون روایت فیلم در هم تنیدهاند. آنقدر نزدیکند که تنها از پشت یک جدار شیشهای یکدیگر را میبینند. نولان مرز این زمانها را به همین دلیل از بین برده است که ما هر قدر هم سخت و پیچیده، این نزدیکی و در هم تنیدگی را درک کنیم.
حال یک رویکرد آن است که آنتاگونیست فیلم، سیتور، به واسطه نداشتن آینده روشن در زمین و همچنین بیماریاش، با معکوس کردن جهت زمانی هستی، تصمیم به نابودی آن گرفته است. نگرشی خودخواهانه که نماینده برخی از قدرتمندان و سیاستمداران امروزیست. بشری که تنها به زیست خود فکر میکند و اگر هم روزی نتواند سهمی از آن داشته باشد به نابودی دیگران رضایت میدهد. اما رویکردی دیگر که پروتاگونیست در پیش گرفته، بر پایه ارزش بقا به واسطه پیوند و وابستگی آیندگان و گذشتگان است. تاکید بر نجات جان خود و دیگری.