داستان معمایی یکی از قدیمی ترین و موفق ترین ژانرهاست. از آغاز آن در طول انقلاب صنعتی، زمانی که شهرهای بزرگ برای اولین بار شروع به جذب نیروهای پلیس خود کردند، تا فیلمهای پرفروش و تلویزیونی قرن بیست و یکم، محبوبیت این نوع درام تا حد زیادی ثابت مانده است. بخش بزرگی از آن به روشی است که آنها می توانند مخاطب را مجذوب کنند، مانند سایر ژانرها.
این به این دلیل است که به جای گفتن یک داستان، اسرار خواننده/بیننده را برای تماشا دعوت می کند و آنها را درگیر پرونده می کند. بهترین نمایشهای معمایی تقریباً میتوانند تعاملی باشند و طرفداران بتوانند سرنخها را کنار هم بگذارند و معما را حل کنند، زیرا شخصیتها همان کار را انجام میدهند. فرقی نمیکند این سریال یک درام جنایی با کارآگاهانی باشد که روی دستگیری یک قاتل خطرناک کار میکنند یا یک سریال پر از تعلیق فراطبیعی پر از رویدادهای کنجکاو و گیجکننده، همه آنها راهی برای جذب بینندگان دارند.
با تعداد زیادی نمایش رمز و راز برای انتخاب، ما لیست را به 50 نمونه برتر از این ژانر محدود کرده ایم که آنها را به ترتیب رتبه بندی در 10 بخش معرفی خواهیم کرد.پس به هیچ وجه بهترین فیلم های معمایی را از دست ندهید.
«دکستر» با بازی مایکل سی هال به عنوان شخصیت اصلی، سریالی است که یک تحلیلگر الگوی لکه خون را دنبال می کند که برای نیروی پلیس کار می کند. اما این شخصیت یک راز تاریک نیز دارد: او یک قاتل زنجیره ای است که با شکار قاتلینی که موفق به فرار از عدالت سنتی شده اند، از خونخواهی خود به خوبی استفاده می کند. هر فصل دارای نوعی آنتاگونیست فراگیر است، با افرادی مانند جان لیتگو که در نقشهای مهمان ظاهر میشوند.
معدود نمایش های معمایی به اندازه «آینه سیاه» بر فرهنگ عامه تأثیر گذاشته اند. مجموعه گلچین چارلی بروکر از آغاز به عنوان یک نمایش کانال 4 در بریتانیا تا وضعیت پدیده جهانی آن در نتفلیکس، به انواع ژانرهای مختلف پرداخته است زیرا همه چیز را از دیستوپیاهای آینده نزدیک گرفته تا توانایی بازگرداندن واقعی عشق را بررسی میکند. آنهایی که از مرگ در حالی که «آینه سیاه» به موضوعات زیادی می پردازد، بیشتر قسمت ها به تلاقی فناوری و انسانیت می پردازد و هزینه های پیشرفت فناوری در جهان را بررسی می کند.
بر اساس داستانهای هرکول پوآرو آگاتا کریستی، «پوآرو» نمایشی چشمگیر در تلویزیون بریتانیا داشت: پخش فصل اول آن در سال 1989 آغاز شد و آخرین فصل (و بسیار احساسی) در سال 2013 با فاصله 4 ساله متوقف شد. در مجموع 13 فصل وجود دارد که هر فصل به اندازه فصل قبل هیجان انگیز است. این نمایش که از نزدیک کار کریستی را اقتباس میکند، کارآگاه بلژیکی را دنبال میکند که او جنایات مختلفی را در انگلستان بین دو جنگ حل میکند. این سریال باعث شد تا دیوید سوچت نام آشنای خود را به ارمغان بیاورد و به طور قابل توجهی، توانست از تک تک رمان ها و داستان های کوتاهی که این کارآگاه درخشان را به نمایش می گذاشت، اقتباس کند.
«Westworld» شبکه HBO زمانی که برای اولین بار شروع به کار کرد، نوعی نمایش علمی تخیلی دیستوپیایی بود که با عناصر فیلم های قدیمی وسترن ترکیب می شد. این تا حد زیادی به لطف این واقعیت است که در آینده ای اتفاق می افتد که در آن پارک های تفریحی مضمون تجربه هایی را با ربات های واقعی به نام Hosts به مشتریان ارائه می دهند که می توانند هر خواسته ای را بدون توجه به خشونت یا نامناسب بودن آن برآورده کنند. در طول فصل اول، همه چیز به آرامی شروع به از بین رفتن می کند، زیرا برخی از Host ها احساس می کنند و شروع به رفتار نامنظم می کنند.
یکی از آن برنامههای ویژهای که به ندرت پخش میشود، «پروندههای ایکس» چهره تلویزیون را تغییر داد. «پروندههای ایکس» با بازی دیوید دوکوونی و جیلیان اندرسون در نقش فاکس مولدر و دانا اسکالی، ماجراجوییهای دو مامور افبیآی را دنبال میکند که آنها در مورد ماوراء الطبیعه تحقیق میکنند. در حالی که اسکالی علاقه مند است موارد را به شیوه ای علمی توضیح دهد، مولدر تمایل بیشتری به پذیرش رویدادها به صورت واقعی دارد. همانطور که پوسترهایی که اغلب بر روی دیوار دفتر کارش دیده میشود نشان میدهد، مولدر میخواهد به ماوراء طبیعی اعتقاد داشته باشد.