یک انیمه خوب معمولاً چندین فصل دارد. اگر یک انیمه دوام زیادی داشته باشد، معمولاً نشانه خوبی است که یک نمایش با کیفیت بالا است. بسته به اینکه یک داستان اصلی یا اقتباسی مانگا باشد، یک انیمه دو، سه یا بیشتر فصل خواهد داشت و سالها، حتی در برخی موارد چندین دهه روی آنتن خواهد رفت.
اما، در کنار این ها، آن دسته از انیمه هایی هستند که اکران می شوند و سریع به اتمام می رسند. این انیمه ها اجرای بی نظیر خود را انجام می دهند، معمولا بین 12 تا 26 قسمت (اگرچه استثنائات قابل توجهی وجود دارد) و به سرعت پایان می یابند. این مجموعه انیمه های یک فصل می توانند به سادگی عالی و خارق العاده باشند و ما تصمیم گرفتیم این مطلب چهار بخشی را به آنها اختصاص دهیم که لینک هر بخش در ادامه قرار داده می شود.
لیست ما در مجموع شامل 20 عنوان است. مجموعههای انیمیشنی از دورههای مختلف و همچنین ژانرهای مختلف را درج خواهیم کرد.ما سعی کرده ایم بهترین انیمه یک فصل را انتخاب کنیم که نه تنها شما را سرگرم می کند، بلکه به نوعی شما را با دنیای جذاب انیمه آشنا می کند.
هیتومی، قهرمان دو و میدانی دبیرستانی، و آشنا به هنر کارتومانسی، روزی خود را قربانی دیدهای عجیب و غریب می بیند و در میانه تمرین از هوش می رود. اندکی بعد، در یک کلاس دیگر، یکی از رویاهای او محقق می شود. ستونی از نور شکل می گیرد که مرد جوانی زره پوش را جلوی آن نمایان می کند. این ون فانل، وارث پادشاهی فنلیا است. قبل از اینکه وقت پیدا کند، یک اژدها در مقابل چشمان ناباور هیتومی و دو تن از دوستانش، یوکاری و آمانو، ظاهر می شود.
داستان در آلمان در سال 1986، در بیمارستان یادبود Eisler در دوسلدورف آغاز می شود. کنزو تنما، شخصیت اصلی، یک جراح مغز و اعصاب جوان ژاپنی با مهارت های استثنایی است. او با اوا هاینمن، دختر مدیر بیمارستان نامزد کرده و قرار است شغلی درخشان داشته باشد. اما روزی از اولویت دادن به سرپرستی شهردار خودداری میکند و ترجیح میدهد پسری را که بر اثر اصابت گلوله به سرش زخمی شده و قبل از شهردار به بیمارستان رسیده عمل کند.
در ضلع شرقی بخش شینجوکو، کابوکیچو، شهری پر جنب و جوش از هرج و مرج قرار دارد که با نورهای نئونی درخشان می درخشد، اما تاریکی نامرئی را نیز پنهان می کند. جان اچ واتسون که در یک بیمارستان دانشگاهی در سمت غربی کار می کند، به دنبال فردی است که بتواند در مورد یک موضوع عجیب به او کمک کند. جستجوها او را به پایپ هدایت می کند، یک بار زیرزمینی که به عنوان محل ملاقات و هیئت شغلی برای برخی از بهترین کارآگاهان در شینجوکو عمل می کند، که برجسته ترین آنها شرلوک هلمز است. پس از پیدا کردن نوار و ملاقات با بازرسان عجیب و غریب، جان متوجه می شود که آنها در حال پیگیری پرونده ای هستند که شامل جک چاک دهنده، یک قاتل سریالی بدنام است. با توجه به اتفاقات بعدی، جان در نهایت شرلوک را به صحنه جنایت قتلی که ظاهراً توسط جک چاکدهنده انجام شده بود، میبرد. با وجود اینکه جان فقط برای کمک گرفتن از شرلوک در مورد پرونده اش حضور دارد، او شاهد است که شرلوک به طرز درخشانی حقیقت را در پشت صحنه جنایت کشف می کند. با این حال، او متوجه می شود که شرلوک نه تنها یک کارآگاه نابغه است، بلکه یک شخصیت عجیب و غریب است. همانطور که جان همچنان از شرلوک درخواست می کند تا در پرونده اش به او کمک کند، او متوجه می شود که به سبک زندگی کارآگاهی برای حل پرونده هایی فراتر از ذهن غیرنظامیان عادی می رود. از طریق این کار، جان شروع به دیدن رنگ های واقعی شهر پر هرج و مرج که کابوکیچو است می کند و شروع به کشف راز نگران کننده در پشت پرونده خود می کند.
داستان پسر جوانی به نام رد را دنبال می کند که سفر خود را با شریک خود پوکمون، چارمندر، با هدف گرفتن هر پوکمون شناخته شده در منطقه کانتو و همچنین تبدیل شدن به قهرمان لیگ پوکمون آغاز می کند. در طول مسیر، او با رقیب خود، آبی ("سبز" در ژاپن)، قهرمانان مختلف عرصه پوکمون و سازمان جنایتکار بدنام تیم راکت روبرو می شود.
در اکتبر 1986، اعضای خانواده ثروتمند Ushiromiya در جزیره ای به نام Rokkenjima، خانه رئیس خانواده، Kinzo، دوباره گرد هم می آیند. پزشک خانواده اعلام کرده است که دومی تنها سه ماه به زندگی خود باقی مانده است و بنابراین وراث او برای مذاکره درباره تقسیم ارث و همچنین تعیین سرپرست خانواده با یکدیگر ملاقات می کنند.
علاوه بر اعضای خانواده Ushiromiya، تعدادی خدمتکار و همچنین یک پزشک منصوب در جزیره زندگی می کنند که تعداد افراد حاضر را به هجده نفر می رساند. با این حال، مدت کوتاهی پس از ورود خانواده، طوفانی رخ می دهد که مانع از خروج آنها از جزیره می شود.
در جزیره ای که اکنون از جهان جدا شده است، اتفاقات عجیبی رخ می دهد و مردم به طور غیرقابل توضیحی کشته می شوند، که باعث می شود افراد حاضر تصور کنند که مقصر ممکن است جادوگر افسانه ای بئاتریس باشد که گفته می شود روکنجیما را تسخیر می کند.