معرفی چند تا از بهترین رمان ها

معرفی چند تا از بهترین رمان ها:

1.اولیس(اثری از جیمس جویز)

اولیس که به عنوان ادای احترام به شعر حماسی هومر به نام «اودیسه» نوشته شده است، قهرمان خود، لئوپولد بلوم را در خیابان‌های دوبلین دنبال می‌کند.

مملو از جناس، ارجاع به ادبیات کلاسیک، و نویسندگی جریان آگاهانه، این رمان پیچیده و چندلایه درباره یک روز از زندگی یک انسان معمولی است.

2.گتسبی بزرگ(اثری ازF. Scott Fitzgerald)

گتسبی بزرگ که در عصر جاز می گذرد، داستان میلیونر مرموز جی گتسبی، مهمانی های منحط او و عشقش به دیزی بوکانان جذاب را روایت می کند.

گتسبی بزرگ که به عنوان «حکایتی بیش از حد تجلیل شده و نه چندان محتمل» (The Chicago Tribune) رد شد، اکنون به عنوان یکی از رقبای «رمان بزرگ آمریکایی» در نظر گرفته می شود.فیتزجرالد می خواست نام رمان را «تریمالکیو در تخم مرغ غربی» بگذارد، اما همسرش و سردبیرش «گتسبی بزرگ» را ترجیح دادند.

3.پرتره ای از این هنرمند در جوانی(جیمس جویز)

داستان نیمه اتوبیوگرافیک جیمز جویس از خود استفان ددالوس، که در سال 1916 منتشر شد، داستانی است که به سن بلوغ می رسد که مانند هیچ داستان دیگری نیست.

این اثر، آزمایشی نوآورانه و جسورانه با زبان و ساختار، تأثیری ماندگار بر رمان معاصر گذاشته است.آلفرد کازین اظهار داشت که "جویس مکانیسم را در ادبیات به همان اندازه مؤثر حل کرد که انیشتین آن را در فیزیک از بین برد."اچ جی ولز با بررسی این کتاب در جمهوری جدید نوشت: «این رمان مانند برخی از بهترین رمان‌های جهان، داستان یک آموزش است.این تصویر زنده‌ترین و متقاعدکننده‌ترین تصویری است که از تربیت کاتولیک ایرلندی وجود دارد.»

4.لولیتا(اثری از ولادیمیر ناباکوف)

این مفهوم نگران‌کننده است، اما رمان هر نوع برچسبی را به چالش می‌کشد، اگرچه به عنوان یک طنز خنده‌دار، یک تراژدی تلخ و حتی تمثیلی برای روابط ایالات متحده و اروپا معرفی شده است.

لولیتا داستان عشق هامبرت میانسال به دولورس هیز دوازده ساله را روایت می کند.

5.جهان جدید شجاع(اثری از آلدوس هاکسلی)

اگرچه Brave New World کمتر از جورج اورول در سال 1984 معروف است، اما مسلماً دنیایی را ارائه می دهد که بیشتر شبیه دنیای ما است: دنیایی از رابطه جنسی آسان، داروهایی که به راحتی در دسترس هستند و خلق و خو را تغییر می دهند، اطلاعات اضافی و تولید انبوه.

نیل پستمن منتقد، با کنار هم قرار دادن دیستوپیاهای اورول و هاکسلی، اظهار داشت: «آنچه اورول از آن می‌ترسید کسانی بودند که کتاب‌ها را ممنوع می‌کردند.

6.صدا و خشم(اثری از ویلیام فاکنر)

نقل شده توسط خواهر و برادر کامپسون - بنجی، مایه شرمساری خانواده اش به دلیل کاهش توان ذهنی اش.

کوئنتین درخشان و وسواسی؛و جیسون، بدبین - و همچنین دیلسی، مادرسالار قدرتمند خدمتکاران سیاهپوست آنها، The Sound and the Fury تراژدی از زندگی های جن زده است.