داستان خون آشام بارها بازگو و تجسم شده است، اما به ندرت داستانی به اندازه داستان The Vampire Diaries تأثیرگذار و پربار بوده است. از لحظات مهم توسعه شخصیت تا پایانهای دلخراشی که طرفداران را چشم دوخته به صفحه نمایش نگه میدارد، النا، دیمون، استفان و بقیه ساکنان Mystic Falls صحنههای بسیار خوبی را برای تماشاگران به ارمغان آوردهاند.
با پیشینه ارزشمند «دختران گمشده» یا کابوسهای «در تابستان طلایی با تو ازدواج خواهم کرد»، چندین قسمت وجود دارد که باید تماشا کرد.در ادامه و بخش بعدی این مطلب لیستی از بهترین قسمت های این سریال جذاب و منحصر به فرد را معرفی خواهیم کرد. در طول نمایش هشت فصل سریال، بینندگان شاهد گسترش و رشد دنیای TVD بودند و شخصیتهای جدید و موجودات جدید منحصربهفرد را در بر میگرفت، زیرا بازیگران اصلی محبوب همچنان مرز معنای انسان بودن را محو میکردند.
برای طرفدارانی که فصل اول The Vampire Diaries را تماشا میکنند، تا زمان انتشار قسمت 6، چندین سوال داغ بیپاسخ باقی میماند. معماهایی مانند دلیل واقعی ورود دیمون به Mystic Falls یا حقیقت در پس افتادن برادران سالواتوره با پاسخ و سوالات جدید توسط "دختران گمشده" ارائه شده است.
«دختران گمشده» اولین طعم خیانت کاترین را به مخاطب میدهد و در عین حال داستان پیچیده دو برادر خونآشام دوستدار دوپپلگانگر را به تصویر میکشد. همچنین این اولین باری است که بینندگان شخصیت شرور فعلی، دیمون سالواتوره را به عنوان انسانی می بینند که فریب خورده و برای تبدیل شدن به یک خون آشام دستکاری شده است.
تبدیل شدن النا به یک خون آشام یکی از مهم ترین تحولات سریال است. در حالی که النا تلاش می کند تا با زندگی جدید خود به عنوان یک خون آشام سازگار شود، "Bring it On" او را در نور جدیدی می بیند که انسانیتش خاموش است. برای فردی مانند النا گیلبرت که شخصیتش حول محور خلوص و هویت او به عنوان یک انسان در میان خون آشام ها، جادوگران و گرگینه ها متمرکز شده بود، دیدن این سمت تاریک تر ابعاد جدیدی به او داد.
طرفداران می بینند که النا دوست داشتنی از دختری برای روبانی که او بسته بود تغذیه می کند و حتی دوست صمیمی او کارولین را کتک می زند، تحقیر می کند و نزدیک بود او را بکشد. دیدن فردی که همه برای محافظت از او سخت جنگیدند و به طور کامل از دوستان و خانواده او می جنگیدند، تغییری بود که کل نمایش را تغییر داد.
پس از هشت فصل مخاطرات زندگی یا مرگ، طلسم های ثانیه آخر و تصمیمات دلخراش The Vampire Diaries، همه چیز با این پایان "حماسی" به پایان رسید. "من حماسه داشتم" یک ترن هوایی عاطفی و یک بمب نوستالژی برای طرفداران قدیمی TVD بود. به تماشاگران نگاهی اجمالی به شخصیتهای محبوب طرف مقابل داده شد، زیرا داستانهای شخصیتهای باقیمانده به سرانجامشان رسیدند.
شاید قابل توجه ترین بازگشت النا گیلبرت باشد که پایان قسمت و خود سریال را پس از یک وقفه تقریباً دو فصلی روایت می کند. طرفداران همچنین با برادران سالواتوره خداحافظی کردند که سرانجام به آرامش رسیدند. این اتحاد دلخراش «خاطرات خون آشام» یکی از مهم ترین اپیزودهای بسیاری از طرفدارانی است که از قسمت اول آن را تماشا کرده اند.
این فینال انفجاری فصل 5 چندین پیچش و چرخش داشت که باعث شد طرفداران کل قسمت را حدس بزنند. نقشه وقیحانه دیمون برای قتل و ضرب وشتم، که شامل استفاده از بانی به عنوان لنگر برای بازگرداندن دوستانشان به خانه قبل از فروپاشی طرف مرموز بود، به تراژدی خاتمه مییابد زیرا این زوج بعید به دام میافتند و هیچ راهی برای فرار ندارند.
طرفداران همچنین النا و دیمون را می بینند که حاضرند خود را منفجر کنند تا از آنجا عبور کنند و دوستان خود را نجات دهند. «خانه» به بینندگان قدرت بانی و تلاشهایی را که شخصیتها برای محافظت از دوستان و خانوادهشان انجام میدهند، یادآوری میکند. به عنوان یک فصل پایانی، این قسمت کار بسیار خوبی را برای آماده کردن صحنه برای Kai's Entrance، یکی از شرورهای اصلی فصل 6 انجام می دهد.
عروسی آلاریک و جو یکی از خاطره انگیزترین اتفاقات سریال است. «در تابستان طلایی با تو ازدواج خواهم کرد» به تماشاگران چیز زیبایی می دهد که مشتاقانه منتظر آن باشند زیرا گرگینه ها، خون آشام ها، جادوگران و انسان ها گرد هم می آیند تا عشق را جشن بگیرند تا زمانی که کای نامرئی با تیغه ای در شکم خواهرش ظاهر شود.
هرج و مرج که پس از آن ایجاد می شود تأثیر گسترده ای بر سری بعدی، Legacies، می گذارد. با بازگشت تایلر گرگینه، شروع خواب النا، از دست دادن جو، و انتقال مخفیانه دوقلوهای Gemini او، این قسمت بسیاری از خطوط اصلی داستان را برای بقیه سریال آغاز می کند، از جمله رابطه رو به رشد بین کارولین. و آلاریک و دیمون به دلیل از دست دادن النا.