فرهنگ سازمانی، به ارزش ها، نگرش ها، باورها و رفتارهایی اشاره دارد که محیط کاری اجتماعی و عاطفی منحصر به فرد سازمان را مشخص می کند و به آن کمک می کند. فرهنگ سازمانی برای هر سازمانی منحصر به فرد است و یکی از سخت ترین چیزها برای تغییر است و شامل قوانین مکتوب و نانوشته ای است که در طول زمان تدوین شده اند.
چهار نوع فرهنگ سازمانی عبارتند از:
فرهنگ قبیله
این فرهنگ ریشه در همکاری دارد. اعضا اشتراکات مشترکی دارند و خود را بخشی از یک خانواده بزرگ می دانند که فعال و درگیر هستند. رهبری شکل مربیگری را به خود می گیرد و سازمان متعهد به تعهدات و سنت هاست.
فرهنگ ادوکراسی
این فرهنگ مبتنی بر انرژی و خلاقیت است. کارکنان تشویق می شوند تا ریسک کنند و رهبران به عنوان مبتکر یا کارآفرین دیده می شوند. این سازمان با آزمایش و با تأکید بر نبوغ و آزادی فردی کنار هم قرار می گیرد.
فرهنگ بازار
این فرهنگ بر اساس پویایی رقابت و دستیابی به نتایج مشخص ساخته شده است. تمرکز بر هدف است، با رهبرانی که سرسخت و خواستار هستند. این سازمان با یک هدف مشترک برای موفقیت و شکست دادن همه رقبا متحد شده است. محرک های اصلی ارزش سهم بازار و سودآوری هستند.
فرهنگ سلسله مراتبی
این فرهنگ بر ساختار و کنترل بنا شده است. محیط کار رسمی است، با رویه های سازمانی سختگیرانه برای راهنمایی. رهبری مبتنی بر هماهنگی و نظارت سازمان یافته است، با فرهنگی که بر کارایی و پیش بینی پذیری تأکید دارد.
چهار عنصر فرهنگ سازمانی عبارتند از:
هدف
متخصصان جوان میخواهند در حل یک مشکل بزرگتر از خودشان مشارکت داشته باشند، بنابراین باید «چرا» کاری را که انجام میدهند، درک کنند. یک بیانیه ماموریت قوی می تواند به شرکت کمک کند تا «چرا» خود را بیان کند.
مالکیت
مالکیت به عملی اطلاق میشود که به افراد این فرصت را میدهد تا در قبال نتایج خود بدون نیاز به مدیریت خرد پاسخگو باشند و به افراد استقلال در زمان خود برای دستیابی به اهداف داده شود.
انجمن
این همان احساس تعلق به گروهی از افراد است که اصول، اهداف و ارزشهای مشابهی دارند. اجتماع جایی است که در آن رفاقت وجود دارد.
ارتباط موثر
ارتباط موثر مانند عقل سلیم به نظر می رسد، اما این یک روش معمول نیست. این به معنای اطمینان از ثبات در فرآیندها و صرف زمان برای یادگیری شخصیت و پویایی ارتباطات اعضای تیم است.
رهبری خوب
ستون فقرات پویایی فرهنگی هر سازمان، رهبر باید دائماً مأموریت، استانداردها، جامعه و فرآیندهای شرکت را تحت فشار قرار دهد. بدون رهبری مؤثر، چهار عنصر دیگر نمی توانند رشد کنند.
فرهنگ سازمانی به عنوان باورها، مفروضات، ارزش ها و روش های تعاملی که به محیط اجتماعی و روانی منحصر به فرد سازمان کمک می کند، تعریف می شود. هر سازمانی فرهنگ شرکتی دارد، خواه عمداً پرورش یافته باشد یا نه. اگر می خواهید فرهنگ خود را بهتر درک کنید، به اولویت های شرکت خود نگاه کنید. این اهداف و ابتکارات نشان می دهد که سازمان شما برای چه چیزهایی ارزش قائل است و چه چیزی را ندارد (هم به طور صریح و هم به طور ضمنی).
راه های حفظ فرهنگ سازمانی عبارتند از:
شیوه های سخت گیری استخدام
یکی از بهترین راه ها برای حفظ فرهنگ شرکت، استخدام دقیق است. مطمئن باشید که استخدامهای جدید شما نه تنها واجد شرایط هستند، بلکه مناسب هستند. اطمینان حاصل کنید که آنها با افرادی که به طور روزانه با آنها کار خواهند کرد هماهنگ هستند.
دستاوردها و مشارکت های کارکنان را بشناسید
این باید همیشه بخشی از فرهنگ شرکت شما باشد و به تقویت وفاداری و رضایت در میان کارکنان کمک می کند. تولدها، سالگردها و نقاط عطف مهم در زندگی مردم خود را بشناسید.
کارکنان را در شکل دادن به فرهنگ مشارکت دهید
همانطور که یک تجارت رشد می کند، فرهنگ ناگزیر به سرعت تغییر می کند. رهبران کسبوکار برای همگام شدن با شخصیتهای در حال تغییر، باید کارمندان خود را در شکلدهی فرهنگ سازمان خود در سطح پایه مشارکت دهند.
فرهنگ سازمانی مهم است زیرا بینش و ارزش های سازمان را با مواردی مانند مشارکت کارکنان، شادی، بهره وری، میزان حفظ و تلاش های مثبت برای استخدام و موارد دیگر مرتبط می کند. فرهنگ سازمانی می تواند به اندازه استراتژی کلی کسب و کار مهم باشد زیرا می تواند سازمان و اهداف بلندمدت آن را تقویت یا فرسایش دهد.
نگرش منفی برخی از بزرگترین تهدیدها برای فرهنگ سازمانی هستند. در محل کار جایی برای منیت وجود ندارد. کارمندانی که منیت خود را به محل کار منتقل می کنند، سازگاری با همکاران خود که در نهایت بر فرهنگ کار تأثیر می گذارد، دشوار است. عدم ارتباط بین کارکنان یکی دیگر از مشکلات عمده سازمان هاست. کارکنان برای بحث در مورد کار، مسائل مختلف و همچنین دستیابی به راه حل های نوآورانه باید با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. کارمندان باید به عنوان یک واحد برای نتایج بهتر کار کنند.
فرهنگ شرکتی بیشتر در اهداف، استراتژی ها، ساختار و رویکردهای سازمان نسبت به نیروی کار، مشتریان، سرمایه گذاران و جامعه بزرگتر ریشه دارد. تمایل دارد بر روشهای عملیاتی و عملکردی که منجر به سود بهینه می شود تأکید کند. کسبوکارها و صنایع مختلف، گرایشهای فرهنگی متفاوتی را برای برآورده کردن استراتژیهایی که برای آنها کار میکند، تجسم میدهند.
فرهنگ سازمانی به عنوان باورها، مفروضات، ارزش ها و روش های تعاملی که به محیط اجتماعی و روانی منحصر به فرد سازمان کمک می کند، تعریف می شود.
عوامل متعددی وجود دارد که بر فرهنگ سازمانی تأثیر می گذارد:
ماهیت کسب و کار - هدف، بازار و عملیات یک سازمان بر رفتار کارکنان تأثیر می گذارد.
کار فردی با سازمان - کارکنان به روش خود به فرهنگ محل کار کمک می کنند. نگرش ها، ذهنیت ها، علایق، ادراک و حتی فرآیند فکری کارکنان بر فرهنگ سازمان تأثیر می گذارد.
فرهنگ سازمان نیز متاثر از اهداف و مقاصد آن است. استراتژی ها و رویه های طراحی شده برای دستیابی به اهداف سازمان نیز به فرهنگ آن کمک می کند.
برخی از شیوه های منابع انسانی برای اطمینان از تداوم و موفقیت فرهنگ یک سازمان
منابع انسانی بر فرهنگ شرکت تأثیر می گذارد و نقشی کلیدی در کمک به تضمین مرتبط ماندن فرهنگ سازمان ایفا می کند. منابع انسانی همچنین برنامههای جهتگیری، آموزش و مدیریت عملکرد را توسعه میدهد که ارزشهای اصلی سازمان را ترسیم و تقویت میکند و تضمین میکند که پاداشها و شناخت مناسب به کارکنانی تعلق میگیرد که واقعاً ارزشها را تجسم میدهند. برای رهبران منابع انسانی، مهم است که بدانند فرهنگ چگونه بر نتیجه نهایی تأثیر می گذارد و کسب و کارها چه اقداماتی را می توانند برای ارزیابی دوره ای نحوه عملکرد فرهنگ خود انجام دهند.
فرهنگ سازمانی اغلب به عنوان پیش شرط کار تیمی در سازمان در نظر گرفته می شود. سازمانی با فرهنگ قوی به کارکنان کمک می کند تا به اهداف و وظایف خود برسند و از شغل خود راضی باشند.