کارکردهای اجرایی می تواند به عنوان مدیر مغز شناخته شود، طوری که به ما کمک می کند اولویت هایمان را بشناسیم، برای انجام دادن کارها برنامه ریزی کنیم و برای سختی های غیر قابل انتظار آماده شویم. انجام این کارها نیاز به حافظه کاری، خود تنظیمی عاطفی و قابلیت کنترل کردن تمرکز نیاز دارد. برخی کودکان، به خصوص کودکانی که از اختلال ADHD رنج می برند ممکن است در کارکردهای اجرایی مشکل داشته باشند.
اگر حافظه کاری کودکی دچار نقص است، او ممکن است فراموش کند که دفترچه یادداشت یا تکالیف خود را کجا گذاشته است. اگر آنها در تنظیم هیجانات دچار مشکل هستند، ممکن است سریعا ناراحت و ناامید شوند، که در نهایت باعث می شود نتوانند کارها را انجام دهند و در روابط با دیگران دچار مشکل می شوند. اگر کودک نتواند تمرکز خود را کنترل کند، ممکن است نتواند در کلاس درس به معلم گوش بسپارد و بین کارهای مختلف تعویض کند.
کارکردهای اجرایی با بزرگ شدن رشد پیدا می کند و کودک به تدریج مهارت هایی نظیر تنظیم هیجان و سازمان دهی را یاد می گیرد. یکی از نشانه های ضعف در کودک می تواند عملکرد ضعیف تر او نسبت به همسالانش در این کارکردها باشد. Elaine Taylor-Klaus که موسس سازمان Impact Parents هست و کتابی هم در مورد ADHD نوشته است، اینطور می گوید:
حافظه کاری یک جنبه بزرگ از کارکردهای اجرایی است که در بسیاری از زمینه های مدرسه کاربردی است. ما به آنها یاد می دهیم که چگونه اطلاعات را فرا بگیرند و بعد از آن استفاده کنند که مستلزم حافظه کاری است.
برای کودکان در سن دبستان، ممکن است این قضیه مبارزه با کارهایی باشد که برای انجام شدن نیازمند نگه داشتن اطلاعات طولانی مدت هستند، یا فراموش کردن تکالیف در خانه به صورت منظم باشد، و یا حتی گم کردن کلاه، کیف و وسایل دیگر به صورت منظم باشد. مشکلات کارکرد اجرایی می تواند شامل مواردی مثل طغیان عاطفی، به راحتی پرت شدن حواس یا بی توجهی هنگامی که باید توجه کنند باشد. تیلور کلاوس می گوید "انجام ندادن کاری که از شما خواسته شده است یک مورد متداول است". مثلا اگر به کودکتان بگویید به اتاقش برود و جوراب هایش را بیاورد و پس از مدتی هنگام سر زدن به او ببینید در حال بازی با اسباب بازی هایش است، این ممکن است حواس پرتی یا حافظه کاری ضعیف باشد.
مهم ترین کاری که برای چنین کودکی می توانید انجام دهید، ارائه هم دردی با اوست چرا که برخی کارها برای آنها بسیار سخت تر از همسالانشان است. به باور تیلور کلاوس مهم است بدانید که برای مشکلات آنها یک دلیل نورولوژیکی وجود دارد. برخی از این موارد به خاطر تاخیرات رشدی است و کودکان دچار مشکل در کارکردهای اجرای در توسعه چند مهارت نسبت به همسالان ضعیف تر عمل می کنند.
یک کودک هشت ساله که مشکلاتی در کارکردهای اجرایی دارد ممکن است در برخی مناطق با یک کودک پنج ساله که چنین مشکلاتی ندارد یکسان باشد. این قضیه در مورد فهمیدن و قبول کردن و سپس ایجاد کردن محیطی مناسب برای پشتیبانی از کودکان است، بجای اینکه آنها را قضاوت و تنبیه کنیم آن هم در حالی که از آنها انتظار نمی رود بتوانند آن را انجام دهند.
تیلور کلاوس
برای کودکانی که دچار نقص کارکردهای اجرایی هستند، این قضیه چندین بخش از زندگی آنها را تحت تاثیر قرار می دهد. این قضیه برای کودکان مختلف به شکل مختلفی نمایش داده می شود، پس مهم است که به صورت فعالانه نمونه برداری شود که چگونه مشکلاتی که ایجاد می شوند را حل کنیم، هرچه باشند. اگر مشکل فراموش کردن بردن کتاب یا تکالیف به مدرسه است، راه حل می تواند صحبت با کودک در مورد وسایلی که با خود به مدرسه می برد باشد و به او گفته شود نیاز است چه مواردی را با خودش ببرد. اگر مشکل تنظیم هیجانی است، راه حل می تواند ایجاد راه های متفاوتی باشد تا با ناراحتی هایشان سر و کله بزنند.
همانطور که تیلور کلاوس تاکید می کند، این مسئله در مورد این نیست که مشکلات کودک را شما حل کنید، بلکه راه حل هایی به آنها ارائه بدهید تا آنها استراتژی هایی تعبیه کنند که برایشان مفید واقع شود. برخی استراتژی ها برای حافظه کاری ضعیف می تواند شامل تهیه چک لیست، برنامه ریزی منظم، استفاده از راه های متفاوت یاد گرفتن و تهیه یک روال از کارها باشد.