تورم افزایش قیمت است که می توان آن را کاهش قدرت خرید در طول زمان ترجمه کرد. نرخ کاهش قدرت خرید را می توان در افزایش متوسط قیمت سبدی از کالاها و خدمات منتخب در طی مدتی منعکس کرد. افزایش قیمت ها، که اغلب به صورت درصد بیان می شود، به این معنی است که یک واحد ارز به طور موثر کمتر از دوره های قبل خرید می کند. تورم را می توان با کاهش تورم مقایسه کرد که زمانی رخ می دهد که قیمت ها کاهش یابد و قدرت خرید افزایش یابد. تورم نرخی است که در آن قیمت کالاها و خدمات افزایش می یابد. تورم گاهی اوقات به سه نوع طبقه بندی می شود: تورم کششی تقاضا، تورم فشاری هزینه و تورم داخلی. رایج ترین شاخص های تورم مورد استفاده، شاخص قیمت مصرف کننده و شاخص قیمت عمده فروشی هستند. تورم را می توان بسته به دیدگاه فردی و نرخ تغییر مثبت یا منفی دید. آنهایی که دارایی های مشهود مانند دارایی یا کالاهای ذخیره شده دارند، ممکن است دوست داشته باشند تورم کمی را ببینند که ارزش دارایی های آنها را افزایش می دهد.
در حالی که اندازه گیری تغییرات قیمت تک تک محصولات در طول زمان آسان است، نیازهای انسان فراتر از یک یا دو محصول است. افراد برای داشتن یک زندگی راحت به مجموعه ای بزرگ و متنوع از محصولات و همچنین خدمات زیادی نیاز دارند. آنها شامل کالاهایی مانند غلات غذایی، فلز، سوخت، خدمات آب و برق مانند برق و حمل و نقل و خدماتی مانند مراقبت های بهداشتی، سرگرمی و نیروی کار هستند.
هدف تورم اندازه گیری تأثیر کلی تغییرات قیمت برای مجموعه متنوعی از محصولات و خدمات است. این اجازه می دهد تا یک نمایش ارزش واحد از افزایش سطح قیمت کالاها و خدمات در یک اقتصاد در یک زمان مشخص.
قیمت ها افزایش می یابد، به این معنی که یک واحد پول کالا و خدمات کمتری می خرد. این از دست دادن قدرت خرید بر هزینه های زندگی برای عموم مردم تأثیر می گذارد که در نهایت منجر به کاهش رشد اقتصادی می شود. دیدگاه اجماع در میان اقتصاددانان این است که تورم پایدار زمانی اتفاق میافتد که رشد عرضه پول یک کشور از رشد اقتصادی پیشی بگیرد.
برای مبارزه با این امر، مقام پولی (در بیشتر موارد، بانک مرکزی) اقدامات لازم را برای مدیریت عرضه پول و اعتبار انجام می دهد تا تورم را در محدوده مجاز نگه دارد و اقتصاد را روان نگه دارد.
از لحاظ نظری، پول گرایی یک نظریه رایج است که رابطه بین تورم و عرضه پول یک اقتصاد را توضیح می دهد. به عنوان مثال، پس از تسخیر امپراتوریهای آزتک و اینکا توسط اسپانیا، مقادیر زیادی طلا و نقره به اقتصاد اسپانیا و دیگر کشورهای اروپایی سرازیر شد. از آنجایی که عرضه پول به سرعت افزایش یافت، ارزش پول کاهش یافت و به افزایش سریع قیمت ها کمک کرد.
افزایش عرضه پول ریشه تورم است، اگرچه این می تواند از طریق مکانیسم های مختلف در اقتصاد انجام شود. عرضه پول یک کشور را می توان توسط مقامات پولی با موارد زیر افزایش داد:
در تمام این موارد، پول در نهایت قدرت خرید خود را از دست می دهد. مکانیسمهای این که چگونه تورم را هدایت میکند را میتوان به سه نوع طبقهبندی کرد: تورم کششی تقاضا، تورم فشاری هزینه، و تورم داخلی.
تورم کشش تقاضا زمانی رخ می دهد که افزایش عرضه پول و اعتبار، تقاضای کلی برای کالاها و خدمات را با سرعت بیشتری نسبت به ظرفیت تولید اقتصاد تحریک کند. این باعث افزایش تقاضا و افزایش قیمت می شود.
وقتی مردم پول بیشتری داشته باشند، به احساسات مثبت مصرف کننده منجر می شود. این به نوبه خود منجر به هزینه های بیشتر می شود که قیمت ها را بالاتر می برد. این شکاف تقاضا-عرضه با تقاضای بالاتر و عرضه کمتر انعطاف پذیر ایجاد می کند که منجر به قیمت های بالاتر می شود.
تورم هزينه بر اثر افزايش قيمت ها از طريق نهاده هاي فرآيند توليد حاصل مي شود. هنگامی که اضافات به عرضه پول و اعتبار به بازارهای کالا یا سایر دارایی ها هدایت می شود، هزینه های انواع کالاهای واسطه افزایش می یابد. این امر به ویژه زمانی مشهود است که یک شوک اقتصادی منفی به عرضه کالاهای کلیدی وارد شود.
این پیشرفت ها منجر به هزینه های بالاتر برای محصول یا خدمات نهایی می شود و به افزایش قیمت مصرف کننده منجر می شود.
تورم داخلی مربوط به انتظارات تطبیقی یا این ایده است که مردم انتظار دارند نرخ تورم فعلی در آینده ادامه یابد. با افزایش قیمت کالاها و خدمات، مردم ممکن است انتظار افزایش مداوم در آینده را با نرخ مشابه داشته باشند.
به این ترتیب، کارگران ممکن است برای حفظ استاندارد زندگی خود هزینه یا دستمزد بیشتری را طلب کنند. افزایش دستمزد آنها منجر به قیمت تمام شده کالاها و خدمات می شود و این مارپیچ دستمزد-قیمت همچنان ادامه می یابد که یک عامل عامل دیگر را القا می کند و بالعکس.