2022-02-21T09:53:00Zموضوع اقتصاد مالی سرمایه گذاریزمان مطالعه 4 دقیقهدرجه کیفی A
هدف گذاری به روش SMART
در سال 1981 سه نفر با نام های جرج دوران، آرتور میلر و جیمز کانینگهام مقاله ای منتشر کردند که تیترش چنین بود: "یک راه SMART ( هوشمندانه ) برای نوشتن اهداف مدیریتی وجود دارد". اما پنج اصل این تئوری چیست و چگونه آن را انجام بدهیم؟
مشخص ( Specific ): فرض کنید می خواهید درآمد خود را افزایش دهید. اگر هدفتان تنها این باشد که افزایش داشته باشد خیلی مناسب نیست، اما اگر به طور مشخص هدف خود را بر این بگذارید که به فرض می خواهم حقوقم افزایش دو برابری داشته باشد دستیابی به هدف برایتان راحت تر است. با این هدف گذاری مشخص می توانید روند پیشرفت خود را ترسیم کرده و به طور قطعی ببینید آیا به هدف خود رسیده اید یا خیر.
قابل اندازه گیری ( Measurable ): اهداف اسمارت به گونه ای هستند که قابل ردگیری می باشند، در غیر اینصورت نمی توانید متوجه شوید آیا به هدف خود رسیده اید یا خیر. در همان مثال حقوق، اگر به فرض ده میلیون تومان درآمد داشته اید و حال میخواهید به بیست میلیون برسد، این هدف قابل اندازه گیری است چون فاصله بین این دو عدد مشخص است و اختلاف آنها قابل اندازه گیری است. اما اگر هدف تنها همان افزایش بود دیگر قابلیت اندازه گیری وجود نداشت.
قابل دستیابی ( Achievable ): درست است که باید اهداف خود را بلند ترسیم کنید، اما فراموش نکنید سنگ بزرگ نشانه نزدن است! اگر حقوق شما الان ده میلیون است و قصد دارید تا سال بعد آن را به ده میلیارد برسانید، طبیعتا چنین هدفی قابل دستیابی نیست و احتمال زیاد به آن نمی رسید. با گذشت زمان این غیر قابل دستیابی بودن باعث ناامیدی شما شده و در نهایت چون امکان رسیدن به آن را کم می دانید، به کل دست از رسیدن به هدف بر میدارید.
واقع گرایانه ( Realistic ): اهداف اسمارت واقع گرایانه هستند، بدین معنا که می توانید با تغییر در خود و تلاش به آن برسید. مثلا اگر شما امکان دریافت گواهینامه رانندگی نداشته باشید، هدف گذاری اینکه بتوانید راننده ماشین سنگین شوید به هیچ وجه واقع گرایانه نیست! هر فردی باید توانایی ها و ظرفیت های خود را بشناسد و با استفاده از این موارد در واقعیت هدفی قابل دسترسی تنظیم کند، مثلا اگر شما کارمند بانک هستید، اگر به اندازه کافی تلاش کرده و خود را موفق نشان دهید، احتمال ارتقای شغلی شما واقع گرایانه است.
زمان بندی مشخص ( Time Frame ): و آخرین گام در تعیین هدف به روش اسمارت انتخاب زمان بندی برای رسیدن به آن هدف است. برای رسیدن به هدف مورد نظر خود زمانی مناسب انتخاب کنید، زمانی نه خیلی کوتاه که قابل دستیابی نباشد و نه خیلی طولانی که باعث کاهش انگیزه و تلاش در شما شود. به مثال اول خود برگردیم. اگر قصد دارید حقوق خود را دو برابر کنید باید بدانید در چه شرایط و زمانی حقوق شما افزایش یافته و توانایی خود شما در رسیدن به این هدف چقدر است. ممکن است فردی با یکسال کار حقوقش را دو برابر کند، اما فردی دیگر سه سال نیاز داشته باشد.
اما پرسش بعدی این است که چگونه به این اهداف برسیم؟ راه های پیشنهادی به شرح زیر است:
هدف کوچکی تعیین کنید: لزوما قرار نیست در همان انتخاب هدف اول سنگ بزرگی انتخاب کنید، بلکه هدفی راحت تر برای خود انتخاب کرده تا با این کار اعتماد به نفس شما افزایش یافته و آماده هدف های بعدی شوید. اگر قصد یاد گرفتن آشپزی دارید، نمی توانید همان اول یک استیک بی نظیر بپزید! بلکه ابتدا باید آشپزی موارد ساده تر مثل پختن نیمرو را یاد بگیرید. همچنین اگر هدف شما خیلی بزرگ است، می توانید آن را به هدف های کوچک تر تقسیم کرده و بدین صورت راحت تر آنها را انجام دهید.
منظم اهداف را چک کنید: آیا به هدف خود نزدیک تر شده اید؟ چه مدت دیگر نیاز دارید تا به هدف خود برسید؟ چه مقدار از زمان بندی شما باقی مانده است؟ تمامی این پرسش ها با چک کردن اهداف قابل بررسی است. اهداف را بررسی کنید و اگر جایی نیاز به اصلاح داشت حتما آنها را درست کنید.
نگذارید ترس مانع پیشرفت شما شود: اگر به آن مقدار که قصد دارید در حال پیشرفت نیستید، ببینید چه چیزی باعث شده است این پیشرفت کند شود. آیا به خاطر این است که هدف منطقی نیست؟ یا به خاطر این است که از شکست می ترسید؟ پیدا کردن این مانع مهم است و بعد از آن می توانید به ترس های خود غلبه کرده و راه پیشرفت را برای خود هموار کنید.
هر موفقیتی را جشن بگیرید: لزوما قرار نیست برای هر موفقیت کوچکی مهمانی عظیمی ترتیب بدهید! بلکه حتی با جشن کوچک و درونی ( مثلا خود را به یک کیک که دوست دارید مهمان کنید ) مقداری دوپامین در مغز شما ترشح شده و انرژی دوباره ای می یابید. حتی اگر موفقیت بزرگ بود، می توانید در سازمان یا در خانه و با دوستان و خانواده خود جشن کوچکی ترتیب دهید.