مطلب فوق بخش هایی از داستان انیمه Tokyo Revengers را فاش می کند پس اگر آن را ندیده اید، ادامه مطلب را نخوانید.
داستان انیمه از جایی شروع می شود که تاکمیچی متوجه می شود تنها معشوقه اش در طول عمرش، هیناتا تاچیبانا در یک درگیری کشته می شود و سپس در طی اتفاقاتی، تاکمیچی تصمیم می گیرد در زمان به عقب برگردد و جان هیناتا را نجات دهد. درست است که تاکمیچی هاناگاکی با سرسختی مصمم است او را نجات دهد، اما در واقع او نماد آدمی است که در سخت ترین لحظات تصمیمات عجولانه و بی فکری می گیرد و همین باعث می شود خودش و دیگران در تنگنا قرار بگیرند. حتی با اینکه او قابلیت پرش در زمان را دارد، اما موقعیت های خیلی خوبی را از دست می دهد و زندگی را برای هیناتا و خودش سخت تر می کند!
در واقع آکون ( Akkun ) که یکی از دوستان صمیمی تاکمیچی است، در تایملاین اصلی وقتی جلوی کیوماسا قرار می گیرد تا تاکویا در میدان مبارزه کیوماسا شرکت نکند، به زندان میفتد. اما تاکمیچی تصمیم می گیرد خودش در این مبارزه شرکت کند و یک دل سیر کتک می خورد، که در نهایت باعث می شود آکون به کیوماسا ضربه چاقو وارد نکند. درست است که آکون بعدا از تاکمیچی تشکر می کند، اما زندگی او بهتر نمی شود. وقتی دوباره تاکمیچی به تایملاین اصلی برمیگردد، می بیند آکون یکی از رده های بالای تومان رسیده است و مجبور است دستورات کیساکی تتا را انجام دهد. همین باعث می شود او جلوی چشم تاکمیچی خودکشی کند.
بعد از اینکه کیوماسا با چاقو ضربه ای به دراکن، نایب رئیس تومان وارد می کند، تاکمیچی به جای اینکه به کمک او بشتابد مثل یک آدم احمق یک گوشه می ایستد و او را نگاه می کند و نامش را صدا می زند! با اینکه ضربه ای کاری به بدن دراکن وارد شده، اما تاکمیچی زمان ارزشمند برای کمک به او را از دست می دهد و تنها وقتی مایکی تاکمیچی را صدا می کند او به کمک دراکن می شتابد. در نهایت دراکن به یک منطقه امن برده می شود تا تاکمیچی به آمبولانس زنگ بزند. به عنوان فردی که برای کمک به دوستانش به تایملاین قبلی برگشته است، تاکمیچی از آن قدرت فکر قوی در شرایط اضطراری بهره نمی برد.
وقتی مایکی، کیساکی را به عنوان کاپیتان لشکر سوم تومان اعلام می کند، تاکمیچی به خاطر آینده و اعمال کیساکی بسیار عصبانی شده و در همان میانه مراسم با یک مشت از کیساکی استقبال می کند و علاوه بر بهم ریختن جشن، باعث خجالت مایکی هم می شود. بسیاری از اعضای تومان این حرکت را به عنوان بی احترامی به لیدر خود تلقی می کنند و در اینجا شانس با تاکمیچی همراه است که شدیدتر تنبیه نمی شود، چون به یکباره باجی که از تومان جدا شده و به والهالا پیوسته است در مراسم حاضر می شود. در نهایت تاکمیچی مجبور می شود به مایکی قول دهد باجی را باز گرداند وگرنه مایکی او را می کشد.
وقتی بالاخره تومان و والهالا با یکدیگر درگیر می شوند، تاکمیچی مصمم است هرکاری کند تا کازوتورا نتواند باجی را به قتل برساند. وقتی باجی آماده می شود تا کیساکی را بکشد، چیفویو از او خواهش می کند چنین کاری نکند چون باعث می شود رابطه بین او و مایکی بیش از پیش شکرآب شود، چون در واقع به مایکی خیانت می کند. برای محافظت از باجی، تاکمیچی دست هایش را دور کمر باجی قلاب می کند تا او به کیساکی نرسد. غافل از اینکه این حرکت باعث میشود کازوتورا زمان مناسب را پیدا کند تا از پشت به باجی چاقو بزند و در جایی که قرار بود از جان باجی محافظت کند، خودش باعث ضربه خوردن باجی می شود!
بعد از اینکه مشخص می شود تاکمیچی به عنوان کاپیتان لشکر اول تومان انتخاب شده است، او با این فکر که وقایع را بهتر کرده است به تایملاین اصلی باز می گردد. اما خیلی زود او متوجه می شود در این تایملاین مایکی ناپدید شده است، دراکن اعدام شده است و بدتر از همه، کیساکی به عنوان شخص اول تومان انتخاب شده است. تنها ساعاتی بعد است که تاکمیچی و چیفویو به خاطر خیانت به کیساکی تیر می خورند. با تمام تلاشی که تاکمیچی کرد، او نتوانست چیزی را درست کند و اینجا نقطه پایان فصل اول انیمه است. خبر خوش اینکه فصل دوم هم در حال ساخت است و می توان ادامه وقایع تاکمیچی را دنبال کرد.