بیشتر شخصیت های اصلی انیمه ها نوجوانانی هستند که در بین دو بخش مهم زندگی خود، کودکی و بزرگسالی قرار گرفته اند و آن نیروی جوانی مخصوص را هم با خود دارند. اما همیشه اینگونه نیست و استثناهایی هم وجود دارد و شاهد شخصیت هایی هستیم که سن بالاتری دارند، در واقع در سنی هستند که حداقل یک فرزند دارند! این شخصیت ها در حالت عادی باید با مشکلات روزمره مثل شغل خود هم سروکله می زنند و بزرگ کردن یک کودک واقعا سختی مضاعفی بر دوش آنهاست! با اینکه کم است، اما برخی انیمه ها واقعا چنین شخصیت هایی را به تصویر می کشند که نه جوان و پر انرژی هستند و نه قصد دارند دنیا را نجات دهند و آرزوهای بزرگ ندارند، اما یک وظیفه سخت دارند و آن هم رسیدگی به امورات خانه و خانواده خود و امورات شغل خود هستند.
این انیمه Slice of Life در مورد یک نویسنده مانگا نسبتا پرطرفدار با نام کاکوشی گوتو است که کارش را دوست دارد اما به آن افتخار نمی کند. بیشتر داستان این انیمه حول محور این می چرخد که گوتو دوست ندارد دخترش بداند پدر او چه نوع مانگایی خلق می کند و دست به هرکاری می زند تا هیمه متوجه آن نشود. اما در بین این کارهای احمقانه گوتو شاهد سکانس هایی از هیمه در بزرگسالی هستیم که آینده را به تصویر می کشد و پدرش در هیچ کجا نیست و بر این تاکید می شود که اتفاقی برای او رخ داده است. برای اینکه متوجه شوید این اتفاق چیست، بهتر است انیمه را ببینید!
این انیمه یک نمایش ابر قهرمانی و اکشن است که در آن یک مرد میانسال در حال تلاش است تا بتواند مطابق انتظارات طرفداران و قهرمان های جوان عمل کند، اما علاوه بر یک ابر قهرمان بودن در چشم مردم، کوتِتسو باید وقت کافی در میان زندگی شلوغش پیدا کند تا دخترش را بزرگ کند. در بین این سکانس های زندگی خصوصی کوتتسو، بیننده می بیند که در زیر پرده زره ها، او هنوز یک انسان است و باید با مشغله های مردهای هم سن و سالش هم سر و کله بزند؛ بله، یک پدر خوب باشد!
این انیمه در مورد یک مادر تنها و زحمتکش است که در میانه جنگ باید کودکش را بزرگ کند و یک پیش زمینه فانتزی هم به انیمه اضافه شده است. داستان انیمه در مورد ماکیا و مشکلاتش در مورد فرزندخوانده اش از دوران نوزادی تا سن بلوغ است که باید نژادش را از دیگر انسان ها هم مخفی کند ( سن زیادی دارد و از این نظر شبیه الف هاست ). درست است که ماکیا مادر خونی او نیست اما رابطه قوی ای بین این دو نفر در جریان است که در تمام این انیمه سینمایی به نمایش در می آید. اگر دنبال انیمه هایی هستید که شما را به گریه بیندازند، این انیمه یکی از بهترین گزینه هاست!
این انیمه ورزشی در مورد جوتارو آراگاکی، یک ژیمناستیک کار میان سال و المپیکی سابق است که چندین سال است در این رشته مشغول به کار بوده است. بعد از مصدومیتی که از ناحیه شانه برای او به وجود می آید، مربی اش به او پیشنهاد می کند تا از دنیای ورزش خداحافظی کند و بگذارد نسل جوان تر جایگزین او شوند. اما جوتارو در نهایت خداحافظی نمی کند و با پشتیبانی دختر باهوشش به استقامت خود ادامه می دهد. این انیمه به بیننده نشان می دهد که در هر سنی می توان به دنبال آرزوهای خود رفت، تا وقتی که آن شور و اشتیاق برای رسیدن به آرزو را داشته باشید.
این انیمه در مورد یک پدر و فرزندش است، کوهِی اینوزاکا که یک معلم دبیرستانی است که به تازگی همسرش را از دست داده است و در غم او سوگوار است. بعد از اینکه کوهی متوجه می شود دخترش تنها فردی در مدرسه اش است که غذای فروشگاهی می خورد، او تصمیم می گیرد خودش برای کودکش غذا درست کند و شروع به یاد گرفتن آشپزی می کند؛ او با کمک یکی از دانش آموزانش کم کم متوجه لذت آشپزی شده و آن را یاد می گیرد. این انیمه پر از غذاهای رنگارنگ و خوشمزه است و رابطه جذاب بین این پدر و فرزند را هم به تصویر می کشد.