تورم هم آثار خوب و هم بد بر اقتصاد دارد. در مراحل اولیه، تورم ملایم ممکن است باعث گسترش همه جانبه فعالیت های تجاری شود و این امر برای اقتصاد مفید خواهد بود. افزایش قیمت ها باعث ترویج فعالیت های تجاری و رونق خواهد شد. اما مشکل این خواهد بود که افزایش قیمت ها در کل اقتصاد یکنواخت نخواهد بود و ممکن است انحرافات ناشی از تورم باعث عدم تعادل بسیاری شود. اثرات تورم بر بخش های مختلف اقتصاد را بررسی خواهیم کرد.
تورم دوره رونق و شکوفایی طبقات تولیدکننده است. همه تاجران، تاجران، سفته بازان به دلیل تورم سود خواهند برد از طریق سودهای مرکب و افزایش ارزش سهام آنها.
معمولاً بین افزایش قیمت کالاها و افزایش قیمت تمام شده تولید فاصله زمانی وجود خواهد داشت. قیمت کالاها در دوره تورم با سرعت بیشتری افزایش می یابد و هزینه تولید عقب می ماند زیرا دستمزد، سود، حق بیمه و غیره تقریباً ثابت است. این نکته باعث افزایش سود تولیدکنندگان می شود. علاوه بر این، با کاهش ارزش پول، بازرگانان سعی می کنند ارزش سهام خود را همگام با تورم حفظ کنند. آنها دارایی هایی مانند املاک و مستغلات، کالاها و غیره را نگه می دارند که قیمت آنها در طول دوره تورمی در امتداد سطح عمومی قیمت افزایش می یابد. بنابراین، تورم در مراحل اولیه برای طبقه تجاری یک موهبت است.
طبقات کارگری در طول تورم و افزایش قیمت ها متضرر می شوند، زیرا دستمزد آنها به این راحتی و متناسب با افزایش سطح عمومی قیمت ها و افزایش هزینه های زندگی افزایش نمی یابد. گفته می شود که قیمت ها با آسانسور بالا می رود، در حالی که دستمزدها پله ای افزایش می یابد. در روزگار مدرن، اتحادیههای کارگری زیادی وجود دارند که به سرعت به تغییرات هزینههای زندگی واکنش نشان میدهند و بدون از دست دادن زمان، خواهان دستمزد بالاتر برای کارگران هستند. اما در کل کارگران کشاورزی و افراد خوداشتغال هستند که در طول تورم آسیب می بینند.
بدترین گروهی که در طول تورم آسیب دیده اند، گروهی خواهند بود که درآمد ثابت دارند. تورم برای بازنشستگان، افراد طبقات حقوق بگیر و افرادی که به پسانداز، سود ثابت سرمایهگذاری خود متکی هستند، دردناک خواهد بود، زیرا قدرت خرید ثابت آنها در مواجهه با افزایش هزینههای زندگی کاهش مییابد.
بدهکاران (وام گیرندگان) در طول دوره تورم سود زیادی کسب می کنند در حالی که طلبکاران (وام دهندگان) ضرر زیادی می کنند. هنگامی که قیمت ها افزایش می یابد، ارزش واقعی پول کاهش می یابد و بدهکاران باید پول را بپردازند که قدرت خرید کمتری خواهد داشت. این برای بدهکار مفید خواهد بود، در حالی که طلبکار مبلغی را که ارزش و قدرت خرید آن کاهش یافته است، پس می گیرد.
تورم بر توزیع نیز تأثیرات بدی خواهد داشت. از آنجایی که افزایش قیمت و افزایش درآمد ممکن است در همه بخشهای اقتصاد یکسان نباشد، ناهنجاریها و عدم تعادلهایی ایجاد میشود که باعث تنگناهایی در توزیع و نوسانات تولید و توزیع مؤثر میشود. به عنوان مثال، قیمت کالاهای صنعتی در طول تورم به سرعت بالا می رود و قیمت محصولات کشاورزی تا این حد افزایش نمی یابد. بازده برای کشاورزان کاهش خواهد یافت. نتیجه خالص این خواهد بود که در حالی که گروهی از مردم از مزایای تورم برخوردار می شوند، برخی دیگر از اقشار جامعه در رنج خواهند بود.
دولت نیز تحت تأثیر تورم قرار خواهد گرفت. شرکتهای بخش دولتی ممکن است به دلیل کاهش ارزش پول مجبور به افزایش سطح هزینهها شوند، یا باید حجم پروژهها و برنامهها را کاهش دهند تا با بودجه ی اولیه کار را به اتمام برسانند. اما در عین حال دولت در دوره تورم ذی نفع است. زیرا دولت بزرگترین وام گیرنده خواهد بود، حال می دانیم که بدهکاران در این دوره سود خواهند برد.
تورم مداوم و شدید تأثیرات بدی بر جامعه خواهد داشت. ثروتمندان را ثروتمندتر و فقیرتر را فقیرتر خواهد کرد. در میان گروه درآمد ثابت ناامیدی همه جانبه وجود خواهد داشت. طبقه معاملاتی با هزینه طبقه حقوق بگیر سود خواهد برد. بنابراین تنش های اجتماعی زیادی ایجاد خواهد کرد. اگر گام های موثری در برابر تورم برداشته نشود، این امر به یک تهدید اجتماعی و معضلات سیاسی تبدیل خواهد شد.