داستان خون آشام بارها بازگو و تجسم شده است، اما به ندرت داستانی به اندازه داستان The Vampire Diaries تأثیرگذار و پربار بوده است. از لحظات مهم توسعه شخصیت تا پایانهای دلخراشی که طرفداران را چشم دوخته به صفحه نمایش نگه میدارد، النا، دیمون، استفان و بقیه ساکنان Mystic Falls صحنههای بسیار خوبی را برای تماشاگران به ارمغان آوردهاند.
با پیشینه ارزشمند «دختران گمشده» یا کابوسهای «در تابستان طلایی با تو ازدواج خواهم کرد»، چندین قسمت وجود دارد که باید تماشا کرد.در ادامه و بخش قبلی این مطلب لیستی از بهترین قسمت های این سریال جذاب و منحصر به فرد را معرفی خواهیم کرد. در طول نمایش هشت فصل سریال، بینندگان شاهد گسترش و رشد دنیای TVD بودند و شخصیتهای جدید و موجودات جدید منحصربهفرد را در بر میگرفت، زیرا بازیگران اصلی محبوب همچنان مرز معنای انسان بودن را محو میکردند.
مایکائلسون ها وارد خواهند شد. "رز" برای اولین بار بینندگان را با خون آشام های اصلی به ظاهر قدرتمند و غیرقابل کشتن آشنا می کند. همانطور که رز، یک خون آشام باستانی به خودی خود، داستان وحشتناکی از خطراتی که Originals ارائه می دهد، طرفداران می توانند عمیق تر به منشا ویروس خون آشام قدم بگذارند. طرفداران در مورد سیستم کنترل پیچیده ای که مایکائلسون ها بر جامعه خون آشام اعمال می کنند و اینکه چگونه با ارادت از طریق ارعاب و تهدید از این قدرت استفاده می کنند، یاد می گیرند.
همچنین این اولین باری است که الیجا میکائلسون با افتخار ظاهر میشود و نشان میدهد که اصیلها پس از زنده ماندن از یک رویارویی به ظاهر مرگبار با برادران سالواتور چقدر قدرتمند هستند. این معرفی خونین خانواده Mikaelson به مخاطب اولین طعم فوق العاده ای از برخی از محبوب ترین شخصیت های دنیای The Vampire Diaries را می دهد.
به نظر می رسد کلاوس میکائلسون وحشی و بی رحم در طول سریال تا «بازگشت به خانه» یک قدم از دشمنانش جلوتر است. تهدید شکارچی خونآشام، میکائیل، کلاوس را تا قلبش تکان میدهد. برای شخصیتی که از بازی در نقش یک شرور به اندازه کلاوس لذت می برد، دیدن همان ترسی که به راحتی از دیگران برمی انگیزد را ابراز می کند، ابعاد جدیدی به شخصیت او می بخشد.
بینندگان شاهد گذشتن استفان از برادرش در آخرین تلاش برای به دست آوردن آزادی هستند. با کشته شدن میکائیل، کلاوس دوباره در صندلی خود بالای زنجیره می نشیند، اما نه بدون افشای ریزه های زره عاطفی خود. تمام خیانت های خانوادگی «بازگشت به خانه» را به یکی از هیجان انگیزترین قسمت های تاریخ TVD تبدیل کرده است.
داستان خانواده باستانی و قدرتمند میکائلسون در این سفر به خارج از Mystic Falls جان تازه ای می گیرد. با یک نیواورلئان عرفانی به عنوان پس زمینه، طرفداران نگاهی دقیق تر به خانواده خون آشام های اصلی دارند. «اصلیها» همچنین بهعنوان اپیزود اول برای سریال اسپینآف موفقی با همین نام عمل میکند.
با حضور ربکا، الیجا و کلاوس میکائلسون در مرکز صحنه، این سریال «رقابت خواهر و برادر» را به اوج جدیدی میرساند، زیرا اعضای خانواده اصلی برنامههای مفصلی برای ضربه زدن به یکدیگر، گاهی اوقات به معنای واقعی کلمه، انجام میدهند.
«یک بار مرا فریب داد» به بینندگان نشان میدهد که کاترینا پترووا، مستعار کاترین پیرس، چقدر میتواند ظالم باشد. همانطور که نقشه اصلی دیمون فاش می شود، طرفداران متوجه می شوند که او نیز مانند برادرش، فقط یک عاشق رمانتیک ناامید در تعقیب زنی است که از او استفاده کرده و او را فریب داده است.
برای اولین بار، تماشاگران میتوانند پسر زخمی را در پشت نمای بیرونی خونآشام بداخلاقی که دیمون میپوشد، ببینند. افشای اینکه کاترین برادران سالواتوره را پس از استفاده و فریب دادن آنها رها کرد، برای کسانی که در حال تماشای دیمون هستند، تکان دهنده است. همچنین بهعنوان مقدمهای برای یک خط داستانی هیجانانگیز لیکانتروپیک و یکی از دردسرسازترین شخصیتهای TVDuniverse عمل میکند.
به عنوان یکی از پر جنب و جوش ترین اپیزودهای سریال، "خورشید نیز طلوع می کند" قهرمانان Mystic Falls را در یک سری مشکلات خطرناک قرار می دهد. در حالی که نقشه های کلاوس سرانجام به نتیجه می رسد، طرفداران می بینند که بانی برخی از قدرتمندترین جادوهای نمایش داده شده در این مجموعه را به کار می گیرد و تقریباً کلاوس میکائلسون شکست ناپذیر را می کشد.
همچنین این اولین باری است که مخاطب در معرض پیوند قدرتمند خانواده اصلی قرار میگیرد، زیرا الیجا در آخرین لحظه موفق میشود جان کلاوس را نجات دهد. پس از اتمام مراسم خورشید و ماه، کلاوس میکائلسون به عنوان اولین هیبرید دوباره متولد می شود و جهان را با یک تهدید جدید و مهار نشده گسترش می دهد.