در حالی که هنوز پخش انیمه Spy x Family تمام نشده است و در زمان نگارش مطلب ده قسمت از آن پخش شده است، اما توانسته خیلی سریع مورد مقبولیت عموم قرار بگیرد و این قضیه باعث شده است فروش مانگای آن هم افزایش چشمگیری داشته باشد و در نهایت به بیش از 17 میلیون نسخه برسد. اما چه چیزی باعث شده است این انیمه که در مورد چند نفر است که قصد دارد هویت اصلی خود را پنهان کنند، اینگونه مورد استقبال قرار بگیرد؟ جواب در فرمول داستان سرایی انیمه است، جایی که فرمولی شبیه به دیگر انیمه محبوب که به تازگی فصل سومش هم تایید شد، Mob Psycho 100 باشد.
هم انیمه اسپای و هم انیمه موب سایکو برروی یک وجهه تمرکز کرده اند و آن هم کاراکترهاست. با اینکه زمینه داستانی اسپای جذاب است اما موردی نیست که قبلا در انیمه ها با آن روبرو نشده باشیم و تاتسویا اندو خالق مانگای اسپای محیط منحصر به فردی خلق نکرده است و در عوض، کاراکترهای خوب این انیمه است که باعث شده این انیمه با دیگر انیمه های مشابه متفاوت شود. بینندگان با دختری شش ساله به نام آنیا روبرو می شوند که توسط لوید فورجر، یک جاسوس با اسم رمزی گرگ و میش ( Twilight ) به سرپرستی گرفته می شود و پس از آن با یور برایار که او هم به صورت مخفی یک آدم کش با اسم رمزی شاهزاده خارها ( Thorn Princess ) است روبرو می شوند و بدین شکل این خانواده شکل می گیرد. با اینکه آنیا شخصی با قابلیت های فراطبیعی است، اما یک نابغه یا شخصی بسیار قدرتمند نیست و در نهایت این مورد باعث می شود او فردی به واقعیت نزدیک تر و در نهایت باور پذیرتر باشد. کنش ها و رفتارهای آنیا با دیگران، به خصوص یور و لوید باعث می شود ویژگی های خاص آنها نمایان شود.
در طرف مقابل موب سایکو 100 هم از فرمولی مشابه بهره می برد و مشابه آنیا، شخصیت اصلی انیمه با نام موب قابلیت های فراطبیعی به شکل ذهنی دارد و در حالی که این قابلیت ها بسیار قوی هستند، اما به واسطه احساساتش مهار شده اند. سکانس های مبارزه افسانه ای هستند و عالی انیمیشن گذاری شده اند، اما تمرکز داستان بیشتر بر رشد موب به عنوان یک انسان در مواجهه با دیگر افراد است؛ و در نهایت این قضیه نقش بزرگی در داستان موب ایفا می کند که باعث می شود از دیگر انیمه های شونن متفاوت شود و بعدا توسط اسپای هم مورد الهام قرار بگیرد.
کمدی یک جنبه مهم از انیمه های شونن شده است و اجازه می دهد بین صحنه های اکشن زمان استراحتی وجود داشته باشد و در عین حال یک جنبه آرام تر از زندگی کاراکترها را به رخ می کشد. نه اسپای و نه موب به اندازه انیمه محبوب Gintama برروی کمدی تمرکز نکرده اند؛ ولی به روش خاصی آن را وارد داستان می کنند و این روش اضافه کردن احساسات در عین کمدی است. در داستان هایی که تمرکز اصلی کمدی نیست، باید توجه شود تا شوخی و خنده بیش از حد استفاده نشود، در غیر این صورت ممکن است شاهد یک کمدی لوس و مسخره باشیم. در موب شاهد یک کمدی اغراق آمیز هستیم، اما هیچکدام از این صحنه ها صرفا برای خنده در انیمه وجود ندارند و بیشتر به عنوان جایزه در کنار صحنه های جدی و احساسی رشد موب عمل می کنند.
کمدی اسپای کمتر اغراق آمیز است و بیشتر بر قابلیت ذهن خوانی آنیا تمرکز می کند. عکس العمل های او نسبت به فکرهای درونی دیگر افراد باعث ایجاد صحنه های عاطفی و کمدی می شود، که در کنار هم بدون هیچگونه حس اضافی قرار می گیرند. موفقیت اسپای تنها به خاطر پیچیدگی کاراکترهایش نیست و نحوه انتقال احساسات در کنار کمدی هم به آن کمک کرده است. همانطور که گفته شد این فرمول پیشتر در انیمه هایی نظیر موب سایکو هم مورد استفاده قرار گرفته است و موب سایکو همچنان به عنوان یک انیمه پیشگام در ژانر شونن عمل می کند.