بررسی فیلم موقعیت مهدی

2022-02-15T19:32:00Z موضوع فیلم سریال مستند زمان مطالعه 4 دقیقهدرجه کیفی A

بررسی فیلم موقعیت مهدی

بررسی فیلم موقعیت مهدی

پس از اکران آتابای، که نخستین حضور هادی حجازی‌فر در مقامی به‌جز بازیگر و به‌عنوان فیلم‌نامه‌نویس در یک فیلم سینمایی بود، حالا با موقعیتِ مهدی طرف‌ایم که اولین فیلمِ حجازی‌فر در مقام کارگردان است.

فیلمی که فیلم‌نامه‌اش را نیز حجازی‌فر به همراهِ ابراهیم امینی ــ فیلم‌نامه‌نویسی که سابقه‌ی همکاری در چند فیلمِ ابتدایی محمدحسین مهدویان را در کارنامه دارد ــ با هم نوشته‌اند. در موقعیت مهدی با روایتی اپیزودیک سروکار داریم. اپیزودهایی از مقاطعِ مختلف زندگی مهدی باکری، از فرماندهان سپاه پاسداران در جنگ هشت‌ساله‌ی ایران و عراق، از ازدواج تا شهید شدن.

فیلم با تصاویری بازسازی‌شده از فضای جبهه‌های جنگ آغاز می‌شود. تصاویری که سعی شده تا حدّ امکان به تصاویر آرشیویِ واقعی نزدیک باشند. این‌گونه فیلم می‌خواهد فضاسازی لازم برای ورود به قصّه‌اش را انجام دهد و مخاطب را ــ به‌فرضِ اینکه هیچ پیش‌زمینه‌ای از فیلمی که قرار است ببیند ندارد ــ با حال‌هوای فیلم آشنا کند. از پسِ این تصاویر و عنوان‌بندی، فیلم به اپیزود یکم می‌رسد. ماجرای آشنایی مهدی باکری با صفیه مدرس، همسرش، خواستگاری او و ازدواج.

از همین‌جا یکی از اصلی‌ترین ویژگی‌های فیلم کرد می‌یابد: شخصیت‌پردازی. شخصیتِ مهدی بسیار خوب پرورده شده است و جزئیات زیادی در فیلم‌نامه و اجرا باعث شده‌اند کاراکتر او برای مخاطب آشنا و ملموس شود. تصویرکردنِ او، به‌عنوان فردی مذهبی، با جزئیاتِ جذابی همراه است. از نحوه‌ی نشستن او در جلسه‌ی خواستگاری و صحبت با صفیه، تا دیالوگ‌هایی که بر زبان می‌راند ــ دیالوگ‌های درخشانی که در موردِ خوردن چای ردوبدل می‌شود و علاوه‌بر شخصیت‌پردازی، به ایجاد فضای موجود بین مهدی و صفیه کمک می‌کند ــ و بعدتر، در صحنه‌ای که صفیه از او شکایت می‌کند که چرا به او نگاه نمی‌کند. می‌توان گفت بزرگ‌ترین برگِ برنده‌ی فیلم در فیلم‌نامه توجه به همین جزئیات است. جزئیاتِ مستتر در دیالوگ‌ها و اکت‌های ریزِ شخصیت‌های اصلی. دراین‌میان، نمی‌توان و نباید از بازی‌های خوب هادی جازی‌فر (در نقش مهدی) و ژیلا شاهی (در نقش صفیه) گذشت. همین بازی‌های خوب و روان باعث شده است تا تکّه‌ای از این اپیزود به یکی از بهترین لحظاتِ فیلم تبدیل شود. جایی که بعد از ازدواج و خوردن نخستین شامِ متأهلی، ناگهان برق می‌رود. مهدی برمی‌خیزد تا زودتر برود. صفیه بلند می‌شود و چراغ‌نفتی‌ای روشن می‌کند تا با آن مهدی را تا دمِ در همراهی کند.

بازی‌های خوب و روان باعث شده است تا تکه‌ای از این اپیزود به یکی از بهترین لحظاتِ فیلم تبدیل شود. جایی که بعد از ازدواج و خوردن نخستین شامِ متأهلی، ناگهان برق می‌رود

رفتنِ برق و بعد پاگرفتن یک لحظه‌ی عاشقانه (پلیور آبی) در اپیزود بعدی هم تکرار می‌شود. اپیزودی که این بار با فاصله‌گرفتن از مهدی، به حمید باکری می‌پردازد؛ برادرِ مهدی. کاراکتری که حضورش در فیلم در ادامه کارکردی می‌یابد که در رویکرد اصلی فیلم قابل‌توجه است. چیزی که بعدتر به آن خواهیم پرداخت. تکرارِ دوباره‌ی رفتنِ برق باعث می‌شود تا این انتظار در ذهن شکل بگیرد که قرار است در ادامه هم با این ایده مواجه باشیم و این ایده تبدیل به موتیف شود. اما فیلم‌نامه به این ایده ادامه نمی‌دهد و به آن در حدّ همین دو بار بسنده می‌کند. ایده‌ای که می‌توانست تبدیل به موتیفی جذاب شود. البته باتوجه‌به اینکه بعد از این فیلم بیشتر وارد فضای جنگی و عملیاتی می‌شود (که در اجرا بسیار دقیق و خوب‌ از کار درآمده‌اند)، شاید مجالی هم برای پرداختن به این ایده فراهم نبود.

اپیزودِ «من مهدی باکری نیستم» دراین‌میان اهمیتی دیگرگون می‌یابد. داستان رفاقت دو پسر نوجوان که حالا به جنگ آمده‌اند و هر کدام دارند در گروهانی مجزا فعالیت می‌کنند. روح‌الله زمانی، که پیش‌تر در خورشید (مجید مجیدی، ۱۳۹۹) هم بازی جالب‌توجهی ارائه داده بود، این‌جا هم نقش‌آفرینی خوبی دارد. او در حالی برای پیداکردن و برگرداندن پیکر دوستِ شهیدشده‌اش تقلا می‌کند، که ــ همان‌طور که پیش‌تر دیده‌ بودیم ــ مهدی دستور داده تا فقط در صورتی پیکرِ حمید را برگردانند که پیکر شهدای دیگر را نیز برگردانند. این‌جاست که فیلم یکی از سویه‌های مهمّ خود را نشان می‌دهد.


موقعیت مهدی شباهت‌های بسیار زیادی با ایستاده در غبار دارد. سال ۱۳۹۴ بود که محمدحسین مهدویان، با تهیه‌کنندگی حبیب والی‌نژاد و بازیِ هادی حجازی‌فر، ایستاده در غبار را ساخت و حالا در سال ۱۴۰۰، هادی حجازی‌فر با تهیه‌کنندگی حبیب والی‌نژاد و مشاورکارگردانی محمدحسین مهدویان، موقعیت مهدی را ساخته است. شباهتِ این دو فیلم حتی در گرین‌هایی که هنگام نوشته‌شدن کپشن‌ها روی تصویر می‌آید هم قابل‌ردیابی است. روند رواییِ هر دو فیلم به‌شدت به یک‌دیگر شباهت دارد. بازسازیِ تصاویر آرشیوی به همان سبک‌وسیاق هم که اصلن اصلی‌ترین ایده‌ی بصریِ ایستاده در غبار بود و این‌جا، در موقعیت مهدی، هم دیده می‌شود.

مطالب مشابه

بررسی فیلم خانه عمیق(the deep house)
بررسی فیلم خانه عمیق(the deep house)
Alternate Text yasharteki
موضوع فیلم سریال مستند|زمان مطالعه 4 دقیقه
بررسی فیلم بره (lamb)
بررسی فیلم بره (lamb)
Alternate Text yasharteki
موضوع فیلم سریال مستند|زمان مطالعه 3 دقیقه
بررسی فیلم دسته دختران
بررسی فیلم دسته دختران
Alternate Text yasharteki
موضوع فیلم سریال مستند|زمان مطالعه 3 دقیقه
نگاهی به فیلم matrix 4
نگاهی به فیلم matrix 4
Alternate Text yasharteki
موضوع فیلم سریال مستند|زمان مطالعه 2 دقیقه