مطلب زیر ممکن است حاوی اسپویل از انیمه Attack On Titan باشد پس اگر آن را نخوانده اید ادامه مطلب را نخوانید.
از همان ابتدای پخش سری AoT، این انیمه تکلیفش را با مشخص کرد و به مخاطب فهماند با مرگ هیچ مشکلی ندارد، همانطور که در اولین قسمت کارلا یگر، مادر ارن، توسط یک تایتان خورده شد... در این انیمه انواع مرگ ها را شاهد بوده ایم، چه خوردن تایتان ها توسط دیگر تایتان ها، انسان ها توسط تایتان ها و کشتن انسان ها به دست انسان های دیگر. بسیاری از کاراکترهای این انیمه هیچ مرز اخلاقی ندارند و تنها به خرابی و رسیدن به هدف خود اهمیت می دهند و این سنگ دلی می تواند آنها را در زمره شخصیت های منفی و شیطانی قرار دهد. با اینکه این انیمه فضایی تاریک دارد، اما معمولا کاراکترهای خاکستری هستند، یعنی نمی توان آنها را در زمره خوب یا بد قرار داد بجز چند مورد استثنا که در این مطلب به آنها پرداخته ایم.
کنی عموی لیوای محسوب می شود که یک قاتل سریالی بد نام است، کسی که بدون هیچ تردیدی به کشتار انسان ها می پردازد. او تا وقتی که با اوری رِیس ( Uri Reiss ) ملاقات کرد به همین شکل بود. او بعد از دیدار مقداری عوض شد اما به قول معروف لا تبدیل لخلق الله و خیلی سریع به ذات پلیدش برگشت! او شیفته قدرت خانواده ریس شد و برای رسیدن به اهدافش، حتی به کودکان هم رحم نمی کرد.
وقتی راینر به انیمه وارد شد، هیچکس خیال نمی کرد او یک نفوذی از ارتش مارلی است که آماده تا جزیره پارادیس را نابود کند. او به ارتش Survey Corps ملحق شد و به ارن و دوستانش کمک کرد تا در ماموریت های زیادی به پیروزی برسند، اما وقتی او ارن را دستگیر کرد و به مارلی برد تمامی این کارهای مثبت از بین رفت. از آنجایی که او تایتان زرهی بود، قدرت بیشتری نسبت به بقیه تایتان ها داشت و به راحتی دیوارها را خراب کرد، که نتیجه مرگ تعداد زیادی انسان بی گناه از جمله مادر ارن شد.
مثل اکثر اعضای خانواده ریس، رود ( Rod ) هم آدم پیچیده ای بود. او که پدر هیستوریا محسوب می شود، می خواست او را به انسانی تبدیل کند که تایتان اولیه ( Founding Titan ) را به دست آورد. در حالی که او می گفت نگران هیستوریاست، اما در واقع دنبال منافع خودش بود و هیستوریا را تنها راهی برای قوی شدن خاندان ریس می دانست، اما هیستوریا با نقشه او مخالفت کرد و آمپول حاوی این قدرت را شکست و رود از شدت عصبانیت محتویات آمپول را از زمین لیس میزد!
در اصل فلوک ( Floch ) یک بزدل بیچاره است که مجبور شد در مبارزه شیگانشینا شرکت کند و بعد از اینکه به طرز معجزه آسایی زنده ماند، او عوض شد. او به یگریست ها ملحق شده و دیگر مشکلی با خشونت نداشت و این تغییر شخصیت او را به یکی از منفورترین ها در سری اتک تبدیل کرد. او دستور داد همراهانش کیث را بزنند چون با طرز فکر ارن موافق نبود، اما این تنها مشکل نیست. بلکه او با کشتار علیه افراد بیرون دیوارها مشکلی نداشت و با نقشه عجیب و شیطانی ارن مخالف نبود.
او پسر گریشا یگر است و در ابتدا گریشا نقشه های بزرگی برای ژیک ( Zeke ) داشت، هرچند او به والدینش خیانت کرد و یک سرباز مارلی شد. او قدرت تایتان حیوان ( Beast Titan ) را داشت و با آن بسیاری افراد بی گناه را به آغوش مرگ فرستاد. تنها در مبارزه شیگانشینا او بسیاری از سربازان جزیره را کشت. در عین حال او خیلی باهوش است و قصد داشت الدیان ها را بدون استفاده از زور نابود کند و در واقع میخواست با قدرت تایتان اولیه تمامی آنها را عقیم کند، حتی دوستانی که سال ها همراه آنها جنگیده بود...
فریتز دو هزار سال پیش بر الدیا حکومت می کرد و در واقع او یک چرخه شیطانی را راه انداخت که باعث مرگ میلیون ها آدم بی گناه شده است. بعد از فهمیدن قدرت یمیر، او می خواست این قدرت را افزایش دهد تا قدرت امپراطوری الدیا بیشتر شود. او با یمیر سه فرزند داشت و پس از مرگ یمیر، آنها را مجبور کرد گوشت مادرشان را بخورند... حتی وقتی خودش در بستر مرگ بود، به فرزندانش دستور داد تا به فرزندآوری ادامه دهند و یکدیگر را بخورند تا بتوانند قدرت خود را افزایش دهند، در واقع فریتز هیچ احترامی برای خانواده اش قائل نبود و آنها را تنها راهی برای حکومت بر جهانیان می دانست.
با اینکه ارن شخصیت اصلی انیمه است، اما نمی توان او را یک قهرمان دانست، اما این قضیه از اول صادق نبود و او در ابتدای ملحق شدن به ارتش می خواست از مردم داخل دیوارها محافظت کند، اما با گذشت زمان او به شخصیت شیطانی تری تبدیل شد. او یک نقشه مزخرف داشت تا به قول خودش به مردم جهان کمک کند، در حالی که برعکس آن اتفاق می افتد. او زمین لرزه را شروع کرد و هزاران تایتان را فرستاده تا 80 درصد دیگر جمعیت جهان را نابود کند ( هرچند هنوز سرنوشت این قضیه مشخص نیست )...
Mamdosein 
Mamdosein 