مطلب زیر حاوی اسپویل از انیمه Attack On Titan است.
زیک یگر ( Zeke Yeager ) یکی از بحث برانگیز ترین کاراکترهای سری Attack On Titan است که همواره اقداماتش مخالفان زیادی داشته است و جدل های زیادی پیرامون شخصیت او شکل گرفته است. او به شکل تایتان جانور وارد انیمه شد و ورودی مرموز و پر از رمز و راز داشت، هرچند با گذشت انیمه رمز و رازهای پیرامون او کمرنگ تر شدند و او برای طرفداران شناخته تر شد. او جنایات بسیاری انجام داده است که از بین آنها می توان به تبدیل کردن تمام افراد ویلای کُنی به تایتان و قتل عام گروه دیده بانی یا Scout Regiment اشاره کرد که منجر به مرگ کاراکتر محبوب، اروین هم شد. او حتی تلاش کرد مردم سرزمین اِلدیا را هم عقیم کند تا به باور خودش این چرخه خشونت را تمام کند و در واقع او در اکثر موارد بدترین تصمیم ممکن را گرفته است تا در نهایت بین طرفداران بسیار منفور شود. هرچند حتی چنین فرد منفوری هم لحظات سختی را پشت سر گذاشته است و طرفداران برای او دل سوزانده اند. در این مطلب پنج جایی که چنین اتفاقی رخ داده است را بیان خواهیم کرد که البته خیلی از آنها مربوط به لحظات زندگی او با پدرش، گریشا است.
پدر و مادر زیک، گریشا و دینا فشار نامحدودی به فرزندشان وارد می کردند تا تمرینات جنگجو شدن را پشت سر بگذارد و در نتیجه آن بتواند وظیفه خود را انجام دهند؛ پس گرفتن تایتان آغازین برای الدیا. اما حتی این فشار هم برای این والدین کافی نبود و برای نمک پاشیدن به زخم زیک، به توانایی های او شک داشتند. وقتی این دو نفر متوجه شدند زیک در حال گوش دادن به حرف های آنهاست، گریشا گفت به زیک باور دارد چون به عنوان فرزند او باید موفق شود و متاسفانه زیک حتی بیشتر از قبل از حرف های پدرش ناامید شد.
فراموش کردن قسمت "خاطرات آینده" از انیمه اتک آن تایتان واقعا سخت است و طرفداران و خود زیک از اینکه ارن گذشته را دستکاری کرده است شوکه شدند. اما چیزی که برای زیک شوکه آورتر بود، رفتار گریشا با پسر دومش ارن بود. زیک نه تنها دید که ارن هرگز شستشوی مغزی داده نشده است، بلکه پدر ایده آلی که خودش میخواست را هم در رفتارهای گریشا و ارن دید. ارن هرچیزی که زیک می خواست را دارا بود، والدین پشتیبان گر و دوست داشتنی و یک خانه به دور از عقاید ظالمانه و تعفن برانگیز نژاد پرستانه. دیدن کودکی از دست رفته زیک قطعا یکی از لحظات دردناک این انیمه بود.
هرچند که گریشا پدر خوبی برای فرزند ارشدش نبود، اما حداقل زیک توانست در میان خانواده ثانی اش، تام کساور ( Tom Ksaver ) احساس امنیت و آرامش پیدا کند. کساور جان زیک را نجات داد و به او از طریق بیسبال بازی کردن و مکالمه های شاد و با نشاط لحظات خوبی را منتقل کند. او حتی پس از اینکه چندین سال پیش به خاطر نفرت اهالی مارلی فرزندش را از دست داده بود، به زیک به دیده فرزند خودش نگریسته است. به خاطر همین رابطه نزدیک، قرار شد زیک تایتان کساور را به ارث ببرد و در نتیجه مجبور شد کساور را کشته و آدمی که به او اهمیت می داد را بخورد. دردناک است.
تنها شخصیتی که از اعمال ارن در قسمت "خاطرات آینده" رنج دید زیک نبود و گریشا پس از اینکه ارن فریبش داد تا خانواده ریس ( Reiss ) را بکشد نابود شد. وقتی او دید زیک جلویش ایستاده است، به سرعت او را در آغوش گرفت و به شدت معذرت خواهی کرد و گفت همیشه دوستش داشته است. گریشا از زیک درخواست کرد تا ارن را متوقف کند و در نهایت بین ارن مرمت گرا ( Restorationists) و فرزند اهل مارلی شستشوی مغزی داده شده اش، زیک، نفر دوم را برگزید. این یک بازدید تراژدیک بود چون بینندگان از قبل می دانستند گریشا و زیک رابطه نزدیکی با هم نداشتند و در نهایت گریشا به اشتباهش اقرار کرد.
زیک زاده شده بود تا بمیرد، زاده شده بود تا یک تایتان را به ارث ببرد و الدیا را نجات دهد. حتی اگر او با نقشه گریشا پیش می رفت، در نهایت ممکن بود او یک تایتان خالص در پارادیس شود و یا با کار کردن برای مرمت گرایان حتی طول عمر کوتاه تری داشته باشد. نکته ناراحت کننده در مورد زندگی زیک این است که اگر گریشا یک پدر خوب برای او بود، بسیاری از اتفاقات رخ داده در داستان AOT می توانست بهتر پیش برود. زیک می توانست یک کودک شاد حتی در همین دنیای تاریک باشد، اما والدینش به جای او تصمیم گرفتند و او را مجبور کردند تا در نهایت یک مبارز و جنگجو شود و زندگی پرچالشی را پیش ببرد.