توسعه شرکتی (Corp Dev) گروهی در یک شرکت است که مسئول تصمیمات استراتژیک برای رشد و بازسازی کسب و کار، ایجاد مشارکت های استراتژیک و/یا دستیابی به تعالی سازمانی است. هدف Corp Dev ایجاد فرصتهایی برای شرکت از طریق اقداماتی مانند ادغام و تملک (M&A)، واگذاریها و معاملاتی است که ارزش پلتفرم تجاری شرکت را افزایش میدهد.
یک شرکت برای ایجاد و اجرای استراتژیهای نوآورانه که به شرکت کمک میکند مزیت رقابتی خود را مهار کند، به توسعه شرکتی نیاز دارد و در نتیجه:
به یک معنا، توسعه شرکتی یک عملکرد درونگرای اساسی برای یک سازمان است. برای پر کردن شکاف های موجود در گستره جغرافیایی و سبد محصولات سازمان مورد نیاز است.
از سوی دیگر، توسعه شرکتی نیز یک کارکرد بیرونی ضروری برای یک سازمان است.به این دلیل است که سازمانها شرکتهایی پویا و با داراییهای ارزشمند هستند که میتوانند از طریق ترکیبهای مختلفی از معاملات و مشارکتها کسب درآمد کرده و رشد کنند. بنابراین، بخش توسعه شرکت ملزم به نوآوری و ایجاد طیف وسیعی از شرکای تجاری و جایگزین های معامله است.
به طور معمول، توسعه شرکتی یک عملکرد متمرکز است، زیرا به تیم توسعهدهنده Corp دیدگاهی چشمگیر از سازمان میدهد که به آنها کمک میکند فرصتها و تهدیدها را شناسایی کنند.به شرکت این امکان را می دهد که در صورت بروز فرصت، از اولین حرکت خود استفاده کند و اقدامات پیشگیرانه در برابر تهدیدات انجام دهد. چنین ساختاری همچنین به تیم توسعه شرکت اجازه می دهد تا معاملات با سایر مشاغل را که به خوبی در پورتفولیوی شرکت قرار می گیرند، تنظیم کند.
با این حال، باید توجه داشت که یک بخش متمرکز Corp Dev به این معنی نیست که این بخش جدا از سایر گروههای عملیاتی درون شرکت کار میکند. به عنوان مثال، پس از به دست آوردن یک کسب و کار، تیم توسعه شرکت با همکاری با عملکردهای پشتیبانی و خطوط تجاری در داخل شرکت و با فروشندگان خارج از شرکت، به ادغام خرید در شرکت کمک می کند.
تحت این مدل سازمانی، بخش توسعه شرکت ناب است - یعنی از تعداد بسیار کمی از متخصصان Corp Dev تشکیل شده است. این تیم ناب به شبکه ای از منابع خارجی و داخلی برای ارائه تخصص موضوعی هنگام ارزیابی مشارکت های بالقوه و معاملات استراتژیک وابسته است.
یک مدل سازمانی غیرمتمرکز Corp Dev در واقع به این معنی است که هیچ بخش اصلی توسعه شرکت وجود ندارد. درعوض، یک تیم توسعه شرکتی به صورت موردی کنار هم قرار می گیرد و از افرادی از بخش های مختلف داخلی تشکیل می شود.
ترکیب دقیق تیم بر اساس تخصص مورد نیاز برای پروژه توسعه شرکت مشخص می شود. به عنوان مثال، اگر پروژه یک واگذاری بود، تیم Corp Dev به شدت پر از افراد از بخشهای مالی و حقوقی شرکت میشد.
مدل متمرکز محبوب ترین مدل توسعه شرکت است، در حالی که مدل غیر متمرکز کم محبوب ترین مدل است.
گروه های توسعه شرکتی مسئولیت طیف گسترده ای از عملکردها را بر عهده دارند و دامنه عملکردها ممکن است از شرکتی به شرکت دیگر متفاوت باشد. بسیاری از مردم Corp Dev را صرفاً درگیر ادغام (M&A) میدانند، اما - بهویژه در شرکتهای بزرگ - Corp Dev معمولاً در تعدادی از پروژههای دیگر به غیر از M&A مشغول است.
برخی از متداول ترین مسئولیت های Corp Dev شامل موارد زیر است:
استراتژی های زیر معمولا برای دستیابی به اهداف توسعه شرکت استفاده می شود:
شرکتهای بزرگ اغلب شرکتهای کوچکتری را خریداری میکنند که مهارتها، دانش، مشتریان، درآمد یا جریان نقدی دارند که میتواند به طور قابلتوجهی برای شرکت خریدار سودمند باشد. در موارد دیگر، یک شرکت ممکن است شرکتی را خریداری کند که فکر میکند دارای پتانسیل است و سپس مدل کسبوکار خود را اصلاح کند تا آن را در مسیری جدید و امیدوارانه سودآور قرار دهد. برای انجام چنین خریدهایی، متخصصان توسعه شرکت باید در ارزیابی شرکت، مدیریت ریسک، مدلسازی مالی، مذاکره و ادغام مهارت داشته باشند.
هنگام انجام ادغام، تیمهای توسعه شرکتی: (1) یک فهرست هدف ایجاد میکنند، (2) ارزش شرکتها را در یک مدل مالی، (3) مذاکره درباره شرایط معامله، و (4) ادغام خرید در شرکت.
داشتن شهرت در بازار به عنوان "شریک" انتخابی، مزیت رقابتی را برای شرکت فراهم می کند.به این دلیل است که مشارکت های پایدار، متشکل از تعدادی سازمان، صرفه جویی در مقیاس را برای همه شرکا فراهم می کند. علاوه بر این، به منظور اجتناب از جنگ قیمت/مسابقه به سمت پایین با یک رقیب بالقوه، شرکتها اغلب ترجیح میدهند با آنها مشارکت داشته باشند.
همچنین، تشکیل شرکت های مشارکتی (معمولا) نسبت به خرید یک شرکت سرمایه بر بسیار کمتری دارد. بنابراین، با توجه به تقاضا برای ایجاد مشارکت به روشهای نوآورانه، دانستن چگونگی ایجاد مشارکت پایدار با سایر سازمانها مزیت رقابتی ایجاد میکند.
اتحادهای استراتژیک به شرکت های درگیر در این اتحاد امکان می دهد ریسک خود را بهتر مدیریت کنند، از قابلیت ها و دارایی های اصلی استفاده کنند و ورود به بازارهای جدید را سرعت بخشند. اتحادهای استراتژیک به ویژه ابزارهای محتاطانه ای برای ورود به بازارهای نوظهور مانند هند، چین و برزیل هستند، زیرا به شرکتی که وارد کشور جدید می شود کمک می کند روابط تجاری مورد نیاز را شکل دهد و شیوه های تجاری مربوطه را سریعتر از آنچه در غیر این صورت ممکن بود، بیاموزد.
علاوه بر این، اتحادهای استراتژیک اغلب منجر به استفاده کارآمدتر از سرمایه میشوند، زیرا هزینه سرمایهگذاری به اشتراک گذاشته میشود و ریسک بین شرکا مطابق با مجموعه مهارت/دارایی آنها پراکنده میشود.
سهامداران فعال و صندوق های تامینی اغلب با بیان ترجیحات و دیدگاه های خود در مورد عملکرد و جهت گیری استراتژیک شرکت، فشار خارجی بر شرکت وارد می کنند. خواسته های مطرح شده توسط چنین سرمایه گذارانی به عنوان مشوقی برای تیم توسعه شرکتی عمل می کند تا انواع جدیدی از معاملات را برای بهینه سازی ارزش سهامداران مهندسی کند.
و در نهایت Corp Dev به شرکت کمک می کند تا استراتژی بهینه را برای رشد خود تعریف کند.