داشتن یک استراتژی جذب استعداد که با اهداف و نیازهای سازمان همسو باشد، می تواند به جذب کارکنان با مهارت ها، دانش و تجربه لازم برای موفقیت در نقش های شغلی کمک کند. هنگامی که کارکنان درگیر هستند، بهره وری بیشتری دارند که منجر به خروجی بالاتر و کار با کیفیت می شود.
جذب استعداد جزء لاینفک موفقیت یک سازمان است زیرا به دلایل زیادی رشد می کند.
جذب استعداد سازمان ها را قادر می سازد تا بهترین کاندیداها را برای شغل های خالی خود جذب کرده و استخدام کنند. استراتژی های استعداد برای پاسخگویی به نیازهای منحصر به فرد شرکت و چشم انداز آینده طراحی شده است. به این ترتیب، استعداد استخدام شده نه تنها ماهر و با تجربه است، بلکه با ارزش های اصلی سازمان همخوانی دارد و می تواند در درازمدت سودمند باشد. برای مثال، Nationwide Mortgage Bankers افرادی را استخدام میکند که با ارزشهای اصلی آنها مطابقت دارند، حتی اگر هیچ نقشی فوری در دسترس نباشد.
یک استراتژی جذب استعداد که به خوبی طراحی شده باشد، با سادهسازی فرآیند استخدام، بهبود کیفیت استخدامها، و کاهش نرخ گردش مالی و صرفهجویی در زمان و منابع در درازمدت، به کاهش هزینههای استخدام کمک میکند.
با ایجاد استراتژیهای جذب استعداد که به سازمانها کمک میکند تا استخدامهایی را پیدا کنند که مناسب فرهنگی هستند و با مأموریت و چشمانداز کلی شرکت هماهنگ هستند، کسبوکارها میتوانند حفظ کارکنان را بهبود بخشند. این همچنین می تواند به صرفه جویی در هزینه، بهبود دانش و تجربه سازمانی و افزایش روحیه تیم کمک کند.
یکی از اهداف اصلی جذب استعداد کمک به شرکتها برای ایجاد تیمهایی با مجموعهای از مهارتها، دانش و پیشینههای متنوع است. این منجر به افزایش بهره وری، همکاری و حل مشکل می شود.
استراتژی های جذب استعداد همچنین به سازمان ها اجازه می دهد تا نیروی کار متنوع و فراگیرتری ایجاد کنند. این منجر به خلاقیت و نوآوری بیشتر و یک برند کارفرمایی قوی تر می شود. به عنوان مثال، شرکت فناوری Bitwise Industries با حذف الزامات مدرک غیر ضروری، تنوع را تشویق می کند. در عوض، آنها بر آموزش افرادی تمرکز میکنند که امیدوارکننده هستند، اما فاقد تحصیلات مورد نیاز اکثر شرکتهای فناوری دیگر هستند.
یک استراتژی قوی جذب استعداد به ایجاد بخش مهمی از نامزدهای برتر کمک می کند و به نیازهای بالقوه نیروی کار آینده کسب و کار توجه می کند. کسبوکارهایی که در مورد استعدادها فعال هستند، دسترسی به افراد ماهر را حتی در زمانهای تغییر یا بحران تضمین میکنند. یک مثال عالی از یک سازمان فعال، IBM است. این شرکت با چندین دانشگاه برای آموزش دانشمندان داده در آینده همکاری کرده است زیرا تقاضا برای این نوع نقش در حال افزایش است. آنها در همان ابتدا روابط خود را با نامزدهای بالقوه ایجاد می کنند تا پس از فارغ التحصیلی آنها را جذب کنند.
با جذب استعداد، کسب و کارها می توانند برای آینده برنامه ریزی کنند و جانشینان بالقوه را برای نقش های حیاتی شناسایی کنند. این کارمندان را می توان آموزش داد و راهنمایی کرد تا در صورت نیاز آماده ورود به کار باشند.
در نهایت، قرار دادن استعدادهای برتر در نقش های مناسب به سازمان ها کمک می کند تا اثربخشی خود را افزایش دهند و مزیت رقابتی به دست آورند. این باعث رشد بلندمدت می شود و به طور قابل توجهی به عملکرد کسب و کار کمک می کند.